خبر روز | تصاویر فهرست 10 فیلم برتر فلسفی تاریخ سینما

فیلم برتر فلسفی تاریخ سینما، در خالصترین شکلش، تنها ابزار روایت نیست؛ آیینهایست برای بازتاب هستی، پرسشها، شکها و گاه رؤیاهایی که هیچگاه به زبان نیامدهاند. فیلمهای حماسیِ فلسفی، نهتنها ما را به میانهی میدانهای جنگ یا ساحتهای بزرگ تاریخی میبرند، بلکه عمیقتر، به نبرد درونی انسان با مرگ، معنا، خدا و خاطره نیز وارد میکنند.

1. ماتریکس (The Matrix ۱۹۹۹)
IMDb: 8.7
خواهران واچوفسکی در «ماتریکس» جهان سایهها و واقعیت را با هم درآمیختند و اثری ساختند که در مرز میان فلسفه، تکنولوژی و اکشن نفسگیر حرکت میکند. کیانو ریوز در نقش نئو، برنامهنویسی که درمییابد دنیای اطرافش شبیهسازیای ساختگیست، از مسیری عبور میکند که هم یادآور غار افلاطون است و هم هزارتوی دکارت.

2. درخشش ابدی یک ذهن پاک (Eternal Sunshine of the Spotless Mind ۲۰۰۴)
IMDb: 8.3
فیلمی به قلم چارلی کافمن و به کارگردانی میشل گوندری، که عاشقانهای سوررئال، شخصی و شکننده را درون حافظههای محو و شکسته روایت میکند. جیم کری و کیت وینسلت، در نقش دو انسانی که پس از فروپاشی رابطهشان تصمیم به پاککردن خاطرات یکدیگر میگیرند، سفری را در ذهن آغاز میکنند که از هر عاشقانهای واقعیتر و دردناکتر است.

3. نمایش ترومن (The Truman Show ۱۹۹۸)
IMDb: 8.2
پیتِر وِیر در «نمایش ترومن» روایتی هوشمندانه و فلسفی از جهان ساختگی، کنترل اجتماعی و ارادهی آزاد ارائه میدهد. جیم کری در نقشی متفاوت، در قامت مردی ظاهر میشود که زندگیاش از کودکی تا بزرگسالی، بیآنکه بداند، در قالب یک شوی تلویزیونی ۲۴ ساعته برای میلیونها بیننده پخش میشود. فیلم، با لحنی تلخ و سوررئال، سؤالاتی بنیادین درباره حقیقت، آزادی، اخلاق و حضور خدای ناظر مطرح میکند.

4. مهر هفتم (The Seventh Seal ۱۹۵۷)
IMDb: 8.1
اینگمار برگمان در «مهر هفتم»، تمثیلی فلسفی و تاریک از نبرد انسان با نیستی و جستوجوی معنا در جهانی خاموش و بیپاسخ خلق میکند. داستان شوالیهای که از جنگهای صلیبی بازگشته و در میانهی طاعون، مرگ را به بازی شطرنج دعوت میکند، تنها مقدمهایست بر مواجههی وجود با فقدان ایمان، سکوت خدا و اضطراب هستی.

5. استاکر (Stalker 1979)
IMDb: 8
در «استاکر»، تارکوفسکی تماشاگر را به سفری میبرد که در آن مقصد، مرز باریکیست میان آرزو و حقیقت، و مسیر، تردیدیست مداوم درباره خودشناسی. سه مرد؛ یک راهنما، یک نویسنده و یک دانشمند، وارد «زون» میشوند، جایی که شایعه شده اتاقی در آن هست که عمیقترین خواستهی درونی انسان را محقق میکند. اما این اتاق، مثل خود حقیقت، نه قابل اعتماد است، نه قابل شناخت.

6. زندگی شیرین (La Dolce Vita 1960)
IMDb: 8.0
در «زندگی شیرین»، فدریکو فلینی رم را به صحنهای برای سقوط تدریجی معنا، ایمان و شور بدل میکند؛ شهری که شبهایش با نور نئون زندهاند، اما دلهایش در تاریکی گم شدهاند. مارچلو ماسترویانی در نقش روزنامهنگاریست که از مهمانی به مهمانی، و از زن به زنی، میچرخد؛ نه برای گزارش، که برای فرار از خلأیی که درونش تهنشین شده است.

7. حضور (Being There ۱۹۷۹)
IMDb: 7.9
در «حضور»، هال اشبی جهان سیاست، رسانه و فلسفهی وجود را بهسادگی و سکوت یک باغبان تصویر میکند. پیتر سلرز در نقشی خیرهکننده، مردی کمهوش اما بینقص را بازی میکند که تنها هنرش باغبانی است و تا روز مرگ صاحبکارش، پایش را بیرون از خانه نگذاشته. اما همانکه وارد جامعه میشود، در چشم نخبگان به نابغهای سیاسی بدل میگردد.

8. شب من نزد مود (My Night at Maud’s ۱۹۶۹)
IMDb: 7.8
اریک رومر در «شب من نزد مود» گفتوگویی فلسفی درباره اخلاق، ایمان و انتخاب را به تصویری شاعرانه از مواجهههای انسانی بدل میکند. مهندس جوانی که در پی زنی بلوند و مذهبی است، ناگهان شبی را در خانهی زنی دیگر میگذراند؛ شبی که نه با ماجراهای عاشقانه، بلکه با بحثهایی عمیق در باب خدا، احتمال، اخلاق و سرنوشت میگذرد.

9. عشق و مرگ (Love and Death ۱۹۷۵)
IMDb: 7.5
وودی آلن در «عشق و مرگ» با نگاهی طنزآلود اما فلسفی، چکیدهای از اضطراب کافکایی، شوخطبعی روسی و تردیدهای کیرکگوری را در دل یک کمدی تاریخی جای داده است؛ فیلمی که جنگ و صلح، مرگ و خدا، جنایت و تنبیه را به ریشخند میگیرد و در عین حال، از عمق انسان معاصر سخن میگوید. او در نقش بوریس، مردی ترسو و فیلسوفنما، در آستانهی اعدام، به بازبینی همهچیز از هستی تا ایمان میپردازد، بیآنکه هیچکدام را جدی بگیرد.

10. چشمه (The Fountain ۲۰۰۶)
IMDb: 7.1
دارن آرونوفسکی در «چشمه» با سه خط روایی که از اسپانیا تا فضا امتداد مییابند، حماسهای استعاری درباره مرگ، جاودانگی و عشق ابدی میسازد. هیو جکمن در سه نقش متفاوت؛ یک کاوشگر، یک دانشمند، و یک مسافر کیهانی، در جستوجوی درمانی برای همسر بیمارش (ریچل وایس) به دل مفاهیم کهن و کیهانی میزند.