نقد و بررسی فیلم اتوبوس گمشده The Lost Bus

فیلم اتوبوس گمشده (The Lost Bus) بازگشت شجاعانهای از پل گرینگرس است، فیلمسازی که همیشه مرز میان واقعیت و سینما را در هم میشکند. او پس از آثار پرتنش و مستندگونهاش همچون «یونایتد ۹۳» (United 93) و «کاپیتان فیلیپس» (Captain Phillips)، اینبار به دل فاجعهای طبیعی میزند: آتشسوزی عظیم کمپ فایر سال 2018 در کالیفرنیا، یکی از سهمگینترین حوادث زیستمحیطی دهه اخیر آمریکا. گرینگرس با الهام از کتاب غیرداستانی «بهشت: تلاش یک شهر برای بقا در برابر آتشسوزی جنگل آمریکایی» اثر لیزی جانسون، روایتی میسازد که هم مستند است و هم درام، هم فریاد انسانیت است و هم نمایش اضطراب جمعی در دل طبیعتی بیرحم.

حوادث واقعی و اسناد تاریخی
یکی از ویژگیهای مهم آثار گرینگرس همواره تکیه بر واقعیت بوده است. او در «یونایتد ۹۳» کابوس تروریسم را به مستند بدل کرد و در «کاپیتان فیلیپس» قهرمانی را از دل یک واقعیت بیرون کشید. در «اتوبوس گمشده» نیز همان گرایش فیلمسازی داستانی مستندوار را، این بار با زاویهای احساسیتر ادامه میدهد. فیلم بر اساس رویدادی واقعی ساخته شده که در سال ۲۰۱۸ رخ داد: رانندهای به نام کوین مککی در میانهی آتشسوزی، گروهی از دانشآموزان کودک را از مرگ نجات داد. گرینگرس این حادثه را به بهانهای برای پرسشگری درباره موضوعهایی چون اخلاق، شجاعت و مسئولیت انسانی تبدیل میکند.

کارگردانی و فرم بصری
پل گرینگرس بار دیگر نشان میدهد چرا در بازآفرینی واقعیت استاد است. دوربین لرزان و نزدیک او، حس مستندگونهای ایجاد میکند که تماشاگر را درست در مرکز بحران قرار میدهد. گرینگرس در مصاحبهای گفته است که میخواسته «واقعیترین تصویر از آتش» را بسازد، و بهراستی موفق شده است. آتش در این فیلم یک جلوهی بصری صرف نیست، بلکه موجودی زنده است؛ دشمنی بیچهره که نفس میکشد و میبلعد.

یک قهرمان معمولی
در مرکز این آشوب، شخصیت کوین مککی با بازی متیو مککانهی قرار دارد؛ مردی عادی، خسته، با گذشتهای پر از شکست، که ناگهان در لحظهای بحرانی باید برای جان بیست کودک تصمیم بگیرد. مککانهی در یکی از دوستداشتنیترین بازیهای کارنامهاش، بین ترس، شک و شجاعت در نوسان است. بازی او صادقانه است، بدون قهرمانبازیهای اغراقآمیز، و همین صداقت است که تماشاگر را تسخیر میکند.

زمینههای اجتماعی
گرینگرس، همانگونه که در فیلم «یکشنبه خونین» (Bloody Sunday) سیاست را با انسانگرایی درآمیخت، اینبار فاجعه زیستمحیطی را بستری برای نقد اجتماعی میسازد. آتش در فیلم فقط یک حادثه طبیعی نیست؛ نتیجه سالها بیتوجهی به تغییرات اقلیمی، مدیریت شهری نادرست و سیاستهای اقتصادی کور است. در میان شعلهها، میتوان چهره دستگاهی را دید که به جای پیشگیری، همیشه دیر میرسد.

مضمونها و زمینههای فرهنگی
در عمق روایت، «اتوبوس گمشده» فیلمی درباره انتخاب است: میان فرار و ماندن، میان ترس و ایمان. هر شخصیت، به شکلی نمادین، نماینده بخشی از جامعه است؛ رانندهای که باید مسئولیت بپذیرد، معلمی که باید آرامش را حفظ کند، و کودکانی که بیخبر از جهانی بزرگتر، به امیدِ صداقت بزرگسالان چشم دوختهاند. این ساختار، فیلم را از سطح رویداد واقعی به سطح استعاره فرهنگی میبرد.
منبع: مجله مایکت
📌 با مجله خبری گلی شی همراه ما باشید با بهروزترین اخبار.


