خبر روز | ۱۰ واقعیت جالب درباره زندگی و آثار جیکی رولینگ

در ۳۱ جولای (۹ تیر)، جیکی رولینگ، نویسنده انگلیسی مجموعههای ادبی درباره پسر جادوگر هری پاتر و کارآگاه زخمخورده کورموران استرایک، شصتمین سالگرد تولد خود را جشن گرفت. او که یکی از پربازتابترین نویسندگان قرن بیستم است، در سالهای اخیر بیشتر بهدلیل حضور در جنجالهای اینترنتی حول موضوع جنسیت و جایگاه زنان در جامعه شناخته شده است. در تلاش برای تغییر این تصویر، نگاهی میاندازیم به ۱۰ واقعیت کمترشناختهشده از زندگی و آثار رولینگ که نگاه شما را به او دگرگون خواهد کرد.

۱. اولین رمانش را در ۶ سالگی نوشت
جیکی رولینگ از کودکی میدانست که نویسنده خواهد شد. او اولین کتابش را در ششسالگی و بلافاصله پس از یادگیری اصول نگارش نوشت. این اثر که رولینگ آن را «رمان» مینامید، «خرگوش» نام داشت و داستان حیوانی دوستداشتنی و مهربان بود که در باغی زندگی میکرد. جالب اینجا که او حتی در آن سن تصمیم گرفت از حرف «ک» در نام خود استفاده کند تا به یاد مادربزرگ محبوبش، کاتلین، باشد.

۲. در خانوادهای معمولی به دنیا آمد
رولینگ از کودکی عاشق ادبیات بود و پس از مدرسه در دانشگاه اکستر در رشته زبان فرانسه و فیلولوژی کلاسیک تحصیل کرد. معلمانش او را دانشآموزی «سختکوش و آرام با ژاکت جین» توصیف میکردند، اما در خانواده خودش الماسِ نتراشیدهای بود. پدرش مهندس هواپیما در رولزرویس و مادرش تکنسین تحقیقات علمی در دبیرستان بود. هیچیک از والدینش دانشگاه را تمام نکرده بودند.

۳. نام دخترش را از نویسنده محبوبش گرفت
رولینگ نام دخترش جسیکا را از جسیکا میتفورد، نویسنده و فعال انگلیسی (درگذشته ۱۹۹۶) الهام گرفت. او در نوجوانی عاشق کتاب خاطرات میتفورد با عنوان «دختران و طغیانگران» بود و در دهه ۲۰۰۰ مقالهای درباره آن در دیلی تلگراف نوشت. رولینگ در مصاحبهای گفت: «دوست دارم که او برخی ویژگیهای نوجوانی را حفظ کرد و تا پایان عمر به عقاید سیاسیاش (سوسیالیسم خودآموخته) وفادار ماند.»

۴. رئیس باشگاه والدین تکسرپرست شد
رولینگ سالها مادر تکسرپرست بود (ازدواج اولش تنها کمی بیش از یک سال دوام آورد) و بهخوبی با چالشهای این شرایط آشناست. پس از شهرت، او ریاست سازمان خیریه «جینجربرد» را بر عهده گرفت که بیش از ۱۰۰ سال از والدین تکسرپرست حمایت میکند. جیکی رولینگ تلاش میکند تا کودکان بدون یکی از والدین در بریتانیا (کشوری با هزینههای بالا) از آموزش و زندگی مناسب برخوردار شوند.

۵. نویسنده محبوبش جین آستین است
رولینگ عاشق آثار جین آستین، خالق رمانهای «غرور و تعصب» و «اما» است: او خودش گفته «رمان «اِما» را حداقل ۲۰ بار خواندهام.» رولینگ از نویسندگان معاصر نیز به رودی دویل ایرلندی علاقه دارد، بهویژه رمانهای زنانه او که درباره زندگی طبقه کارگر دوبلین است.

۶. رولینگ صراحتاً از افسردگی خود گفت
دو سال پس از مرگ مادرش، رولینگ دخترش جسیکا را به دنیا آورد و کمی بعد از همسر اولش که رفتاری خشونتآمیز داشت، طلاق گرفت. سالهای بعد برای او بسیار سخت گذشت: بیکار، تکسرپرست و درگیر افسردگی شدید. زندگی او شامل دو دوره دشوار بود: زمانی که «سنگ جادو» را در فقر مینوشت و وقتی که ناگهان شهرت به زندگیاش هجوم آورد. این تجربه الهامبخش خلق «دیوانهسازها» در دنیای هری پاتر شد، موجوداتی که روح زندانیان آزکابان را میمکیدند: او میگوید «میدانم غم چیست و افسردگی چیست. غم یعنی زیاد گریه کردن، اما احساساتت زنده است. افسردگی یعنی خالی شدن از هر حس. این همان چیزی است که مجنونسازها نشان میدهند.»

۷. عاشق موسیقی متنوع است
در دهه ۸۰، گروه محبوبش «اسمیتز» بود و در نوجوانی به «د کلَش» (پیشگامان پانک راک بریتانیا) گوش میداد. موسیقی همیشه برایش مهم بود، بههمین دلیل صحنه کنسرت گروه راک در «جام آتشین» یکی از بهیادماندنیترین صحنههای مجموعه هری پاتر است.
۸. رولینگ حتی یک آهنگ یا ترانه هم نوشته!
رولینگ برای فیلم «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» یک ترانه جاز به نام «بلایند پیگ» (به افتخار یک بار نیویورکی در دنیای جادوگران) خلق کرد. این ترانه که در فیلم جانوران شگفتانگیز استفاده شد، نشاندهنده علاقه قدیمی رولینگ به موسیقی دهه ۱۹۲۰ نیویورک است. متن آهنگ پر از ارجاعاتی به زندگی پنهان جادوگران در دنیای معمولیهاست.

۹. طرح هری پاتر در قطار به ذهنش رسید
ایده هری پاتر در سال ۱۹۹۰، هنگام سفر با قطار از منچستر به لندن به ذهنش خطور کرد. وقتی قطار ۴ ساعت توقف کرد، او شروع به مشاهده محیط داخل و بیرون واگن کرد. خودش میگوید داستان مثل حباب در ذهنش شکل گرفت. متأسفانه آن روز هیچ خودکار یا کاغذی نداشت و خجالت کشید از کسی کمک بخواهد!
۱۰. شکست را پذیرفت
در طنز تلخ سرنوشت، اولین نسخه کتاب «سنگ جادو» توسط ۱۲ ناشر رد شد! اما رولینگ ناامید نشد و به ناشر سیزدهم (بلومزبری) مراجعه کرد. مدیر بلومزبری فصل اول را برای دختر ۸ سالهاش خواند و او اصرار داشت بقیه داستان را بداند. اینگونه جیکی رولینگ «بلیت طلایی» زندگیاش را گرفت: یعنی اولین کتاب منتشرشده از مجموعه هری پاتر.