تصویر روز | از لیلا اوتادی تا مژده لواسانی؛ چرا سلبریتیها شاعر هستند

در ادامه گلی شی | از لیلا اوتادی تا مژده لواسانی؛ با حذف وزن و قافیه از شعر فارسی، بسیاری شعر گفتن را بهمثابه امری ساده و همگانی تلقی کردند و این مسئله باعث شد تا در طول چند دهه اخیر با خیل عظیمی از نوشتههای شعرنما روبهرو باشیم.
هتازگی تصاویری از نشست رونمایی از کتاب مژده لواسانی در فضای مجازی منتشر شده است. تصاویر منتشرشده حاکی از آن است که عده زیادی از اهالی رسانه نیز در آیین رونمایی از کتاب شعر خانم لواسانی حاضر شدهاند؛ طبیعتا این اتفاق با حواشی بهنسبت زیادی نیز روبهرو بوده است.
مژده لواسانی پیشاز این نیز آثار دیگری را به چاپ رسانده است. بااینحال، با انتشار کتاب جدید او، تعدادی از مردم با یادآوری تجربههای مشابهی که دیگر چهرههای مشهور در حوزه چاپ کتاب شعر داشتهاند، به این مسئله واکنش نشان دادهاند. چنانکه میدانیم، پیشاز لواسانی هم افرادی مانند بهاره رهنما و لیلا اوتادی و… با حواشی مشابهی دستوپنجه نرم کرده بودند.

مسئله دیگری که اصلیترین مسئله در واکنشهای منفی به اشعار سلبریتیها است، سطح کیفی سرودههای این افراد است. همانطور که گفته شد، ما در کشوری زندگی میکنیم که در حوزه ادبیات چهرههایی دارد که مشابه آنها را در کمتر نقطهای از جهان میتوان دید. در چنین کشوری، نمیتوان بهسادگی نام شاعر را بر هرکسی نهاد. سطح کیفی بسیاری از آثار چهرههای غیرادبی و معروف ایران، بسیار نازلتر از آن است که بتوان به آنها شعر گفت.
با حذف وزن و قافیه از شعر فارسی، بسیاری شعر گفتن را بهمثابه امری ساده و همگانی تلقی کردند و این مسئله باعث شد تا در طول چند دهه اخیر با خیل عظیمی از نوشتههای شعرنما روبهرو باشیم. این مسئله رفتهرفته در اقشار مختلف جامعه ایران نیز نفوذ کرد و کار به جایی رسید که هرکس که در خلوت خودش و برای خودش دلنوشتهای نوشت، این دلنوشتهها را شعر تلقی کرد و در اختیار عموم قرار داد. بااینحال طبیعی است که زمانی که یک چهره معروف در چنین دامی بیفتد، سروصدای بیشتری هم بهپا کند.

سالها دور خودش میچرخید
تا نگاهش بکنی!
مثل من
عاشق بود!
ساعت دیواری…
این یکی از شعرهایی است که لیلا اوتادی در کتابی به نام «در بهشتی که کلاغی نیست، مترسک هم نیست» منتشر کرده است. نگفته پیداست که نام این خطوط هر چیزی میتواند باشد مگر شعر و اگر شعر همچین چیزی است، همه مردم جهان احتمالا شاعر هستند.
ای کاش میافتاد
آن سیب از دستت…
ای کاش میغلتید و میآمد بهسوی من
ای سیب سرخ وسوسه
ای آبروی من
من عاشقی را دوست دارم
بگذار مهربان باشم
هر چند به چشم این و آن
نقش بد داستان باشم
این هم نثر دیگری است که لیلا اوتادی آن را شعر تلقی کرده و منتشر کرده است. این سطور بهخودیخود گویا مسئله هستند و بهنظر میرسد که چندان نیازی به سخن بیشتری نباشد.
به باران فکر می کنم گونه هایم خیس می شوند
به تو فکر میکنم باران می بارد
من جادوگر نیستم
تو اما معجزه ای …
منبع : فرارو



