آیا دو قطبی تکراری کمدی–درام را میشکند؟ نگاهی به سریال هزار و یک شب

امروز نخستین قسمت سریال «هزار و یک شب» منتشر شد؛ اثری که از همان مراحل معرفی، خود را با وعدهی جهانی اسطورهای، مؤلفههای فانتزی-افسانهای و فضاسازی متفاوت از جریان غالب نمایش خانگی معرفی کرده است. سریال، با تکیه بر بازآفرینی برخی موتیفهای قدیمی روایتهای شرقی و پیوند آن با جهان معاصر، سعی دارد یک مسیر تازه در داستانپردازی باز کند؛ مسیری که مدتهاست در تولیدات داخلی کمرنگ بوده.

در «هزار و یک شب»، داستان حول شخصیتی حرکت میکند که میان واقعیت و جهان موازی سرگردان است؛ تجربهای که از ترکیب «افسانه»، «معما» و «درام مدرن» ساخته شده و قرار است بیننده را در مرز خیال و واقعیت نگه دارد. بازیگران اصلی سریال نیز ترکیبی از چهرههای شناختهشده هستند: از بازیگرانی چون هدیه تهرانی، بهرام رادان تا پرویز پرستویی، محسن کیایی، سحر دولتشاهی و…
جهان موازی؛ ادبیات فانتزی در دل نمایش خانگی
یکی از نکاتی که درباره این سریال مطرح شده، ورود صریح به مفهوم جهانهای موازی است؛ مفهومی که معمولاً در ادبیات اسطورهای و فانتزی جهان غرب دیده میشود، اما کمتر در تولیدات ایرانی تجربه شده. این بار، سریال تلاش میکند «افسانهمحور» باشد اما در همان حال، «مدرن» بماند؛ ترکیبی که اگر درست اجرا شود، میتواند راهی جدید در نمایش خانگی باز کند؛ راهی که از فرمولهای تکراری فاصله بگیرد و نفس تازهای به بازار خسته امروز بدهد.

آیا «هزار و یک شب» میتواند مسیر نمایش خانگی را تکان بدهد؟
در شرایط فعلی، بازار نمایش خانگی نیاز به شوک دارد؛ شوکی که نه فقط از جنس فروش، بلکه از جنس «جهتگیری محتوایی» باشد. «هزار و یک شب» از همان ابتدا با حجم زیادی از تبلیغات، تلاش کرده جای خود را در ذهن مخاطب باز کند. طبیعتاً اگر سریال بتواند به اندازه تبلیغاتش اوج بگیرد، ممکن است مسیر تازهای پیشنهاد دهد: مسیر ایجاد جهانهای بزرگتر، روایتهای اسطورهای-معاصر و سریالهایی که به جای تکرار مسائل روزمره، مخاطب را وارد یک دنیای تازه میکنند.
📌 با مجله خبری گلی شی همراه ما باشید با بهروزترین اخبار.
📌 با مجله خبری گلی شی همراه ما باشید با بهروزترین اخبار.



