بررسی و نقد فیلم Playdate وقتی کمدیاکشن خوب عمل می کند

در نهایت، شاید «Playdate» در نگاه نخست اثری ساده به نظر برسد، اما با فرصت دادن به آن، مخاطب با فیلمی توانمند در ژانر کمدیاکشن مواجه میشود. این اثر نه تنها تلاش کرده از کلیشههای رایج فاصله بگیرد، بلکه با ترکیب عناصر اکشن و کمدی کوشیده است،

تجربهای متفاوت ارائه دهد. هرچند ضعفهایی در موسیقی و گریم دیده میشود، اما کارگردانی هوشمندانه و بازیهای قابل قبول توانستهاند بخشی از این کاستیها را جبران کنند. در مقایسه با بسیاری از کمدیهای هالیوودی که صرفاً بر شوخیهای سطحی تکیه دارند، «Playdate» نشان میدهد که میتوان با روایت ساده اما منسجم و شخصیتپردازی هماهنگ، مخاطب را جذب کرد. اگر چنین رویکردی ادامه یابد، شاید بتوان شاهد بازگشت اعتماد، به ژانر کمدیاکشن بود؛ ژانری که سالها زیر سایهی شکستهای تجاری قرار داشت. بنابراین، «Playdate» را میتوان نه یک شاهکار، بلکه یک تجربهی امیدوارکننده دانست که مسیر تازهای را برای سینمای کمدی هالیوود ترسیم میکند.
فیلمهای کمدی هالیوود، غالباً با وجود بهرهگیری از بودجههای کلان و حضور بازیگران شناختهشده، به دلیل اتکای بیش از حد به کلیشههای رایج و شوخیهای سطحی و جنسی، در گیشه با شکست مواجه میشوند. همین امر سبب شده بسیاری از کارگردانان کمدی به سمت ژانر درام حرکت کنند. این بار اما فیلم «Playdate» تلاش دارد، گامی تازه در ژانر کمدی بردارد. در این نوشتار به نقد و بررسی این اثر میپردازیم تا روشن شود آیا این تجربه توانسته است از دام کلیشهها رهایی یابد یا خیر.

داستان فیلم، در آغاز، کاملا برای مخاطب مبهم و گنگ است. مشخص نیست شخصیت اصلی یا فرعی و مکمل چه کسی است و چگونه قرار است روایت اثر پیش برود. این وضعیت در همان دقایق ابتدایی موجب نارضایتی مخاطب میشود و حس بیاعتمادی نسبت به روایت ایجاد میکند. نحوهی انتقال سکانسهای مختلف و ارتباط میان آنها نیز به تشدید این آشفتگی کمک کرده است. فیلم در ابتدا چنان بیبرنامه و پراکنده جلوه میکند که گویی چند ویدئوی کوتاه اینستاگرامی بهطور تصادفی به هم پیوند خوردهاند. پس از عبور از بخش معرفی، داستان به تدریج شکل میگیرد و کمدیها، در بطن فضای اکشن، به مخاطب ارائه میشوند. اگر از بخشهای ابتدایی چشمپوشی کنیم، میتوان گفت روایت فیلم، عامدانه ساده است و این سادگی، مخاطب را با خود همراه میکند. این ویژگی در شخصیتپردازی نیز تأثیرگذار بوده و کاراکترها، مطابق با فضای کلی پرورش یافتهاند. ترکیب داستان ساده و شخصیتهای همگام با فیلمنامه موجب میشود اتفاقات فیلم برای مخاطب منطقی جلوه کنند و انسجام نسبی در ادامهی روایت ایجاد شود.
از بازیگران این فیلم میتوان به آلن ریچسون و کوین جیمز اشاره کرد. بازیها، بهجز در مواردی محدود، دقیق و قابل قبول هستند. زوج کمدی ریچسون و جیمز، نقطهی برجستهی فیلم محسوب میشوند و توانستهاند، لحظات سرگرمکنندهای خلق کنند. ریچسون با چهرهی کاریزماتیک خود، تسلط بالایی بر میمیک صورت دارد و بهخوبی از آن بهره میبرد. توانایی او در طول فیلم بسیار مؤثر بوده و حتی در لحظات درام میتواند، حس تعلیق و آشفتگی را منتقل کند. جیمز نیز با ایفای نقش یک شخصیت سادهلوح، عملکردی موفق دارد و این کاراکتر را برای مخاطب باورپذیر میسازد. سایر بازیگران عمدتاً در حد تیپ ظاهر میشوند و عمق چندانی ندارند. با این حال نباید بازی قابل توجه هنرمندان نوجوان، بنکس پیرس و بنجامین پاژاک را نادیده گرفت؛ زیرا با وجود تجربهی اندک، توانستهاند نقشهای خود را به شکلی قابل قبول ایفا کنند و به فیلم انرژی تازهای ببخشند.



