به مناسبت زادروز فیلمساز بزرگ خاطرهساز و بیتکرار کیومرث پوراحمد 4 اثر ماندگار

جهانبینی کیومرث پوراحمد بر پایهی نگاه انسانی، صادق و بیادعا به زندگی شکل گرفته بود؛ نگاهی که نه به اغراق پناه میبُرد و نه به قهرمانسازیهای پرزرقوبرق. او فیلمسازی بود که به جزئیات اهمیت میداد، به لحظههای سادهای که معمولاً در هیاهوی روایتهای بزرگ نادیده گرفته میشوند. دغدغهی اصلی پوراحمد انسان بود؛ انسانی تنها، آسیبپذیر و درگیر موقعیتهایی که اغلب بزرگتر از توان او هستند.

قصههای مجید؛ سینمای صداقت و جزئیات
«قصههای مجید» روایت زندگی پسربچهای کنجکاو و خیالپرداز است که پس از فقدان والدینش، در خانهای ساده و قدیمی در اصفهان، کنار مادربزرگش (بیبی) زندگی میکند. مجید با همهی شیطنتها، اشتباهها و آرزوهای کودکانهاش، هر بار در دل موقعیتی تازه قرار میگیرد؛ از مدرسه و انشا نوشتن گرفته تا رویاهای بزرگ و شکستهای کوچک. قدرت اصلی این اثر در سادگی صادقانهی آن است؛ قصهای بدون پیچیدگیهای تصنعی که زندگی روزمره را به درامی عمیق و انسانی تبدیل میکند. این اثر نه فقر را شعار میدهد و نه کودکی را رمانتیک میکند، بلکه با نگاهی شاعرانه، واقعیت را همانگونه که هست نشان میدهد. فضای سریال آکنده از سکوتهای گرم، کوچههای آفتابخوردهی اصفهان، اتاقهایی با بوی نان و غذا است؛ و در قلب این فضا، رابطهی بیبی و مجید میدرخشد. بیبی با لهجهی شیرین اصفهانی، سختگیر اما دلسوز، هم مادر است هم تکیهگاه، و مجید با نگاههای پر از امید و شرم، سعی دارد جهان را کشف میکند.

خواهران غریب؛ مادر من، مادر من
کار کیومرث پوراحمد با کودکان به قصههای مجید ختم نمیشود، او با «خواهران غریب» یکبار دیگر دوربینش را همقدِ چشمِ کودکان پایین میآورد؛ نه برای سادهسازی جهان، بلکه برای نمایش دیدگاهی از این جهان که کمتر در سینما به آن پرداخته میشود.
در «خواهران غریب»، پس از آنکه دو خواهر دوقلو که تا پیش از آن از وجود یکدیگر بیخبر بودند، همدیگر را در مدرسه میبینند، تصمیمی بازیگوشانه و هیجانانگیز میگیرند: جای خود را با هم عوض کنند. این جابهجایی ساده، اما پر از کنجکاوی، زمینهساز مجموعهای از ماجراهای شیرین و کشفهای تازه میشود و به آنها اجازه میدهد زندگی همدیگر و از همه مهمتر والدین خود را تجربه کنند.

شب یلدا؛ روایتی آرام از یک تنهایی عمیق
«شب یلدا» یکی از شخصیترین و درونگراترین آثار کیومرث پوراحمد است؛ فیلمی که تنهایی را نه بهعنوان یک بحران بیرونی، بلکه بهمثابه وضعیتی آرام، فرساینده و روزمره به تصویر میکشد. پوراحمد در این فیلم، دوربینش را به درون شخصیت اصلی میبرد و جهان را از دریچهی نگاه انسانی نشان میدهد که در میان هیاهوی زندگی تنها مانده است. تنهایی شخصیت حامد با بازی به یادماندنی محمدرضا فروتن به بهترین نحو در در سکوتها، مکثها و فاصلهها بدون هیچ اغراق و فرافکنی شکل میگیرد. جهانبینی پوراحمد در این اثر، بر پایهی احترام به دردِ خاموش انسان بنا شده است؛ او قهرمان نمیسازد و راهحل نمیدهد، بلکه با نگاهی همدلانه، مخاطب را کنار شخصیت مینشاند تا این تنهایی را لمس کند. «شب یلدا» ادامهی همان سینمای انسانی پوراحمد است؛ سینمایی که باور دارد رنجهای بزرگ، اغلب در سادهترین و بیصداترین لحظههای زندگی پنهان شدهاند.

اتوبوس شب؛ همان نگاه انسانی همیشگی
«اتوبوس شب» یکی دیگر از آثار شاخص کیومرث پوراحمد است که باز هم همان نگاه انسانی و همدلانهاش را نشان میدهد. داستان فیلم شاید مهمترین نقطه قوت آن باشد. دو سرباز ایرانی مامور شدند تا اسیران عراقی را به اردوگاهی منتقل کنند. آنها همگی سوار بر اتوبوس هستند و تعداد ایرانیها بسیار کمتر از اسیران است و آنها مجبورند این موضوع را تا حد امکان پنهان کنند. پوراحمد با دقت به رفتار، سکوت و گفتوگوهای کوچک شخصیتها، ترس. نگرانی،تنهایی، خشم و تلاش برای ارتباط انسانی را به تصویر میکشد. «اتوبوس شب» نه فقط یک سفر فیزیکی، بلکه سفری درونی است؛ سفری که مخاطب را با نگاهها، اضطرابها و امیدهای آدمهایی روبهرو میکند. فضای بسته اتوبوس، تاریکی شب و داستان درگیری دو جبهه از آدمها، همه دستبهدست هم میدهند تا فیلم تبدیل به تجربهای عمیق و انسانی شود، تجربهای که در آن روابط آدمها با صداقت و ظرافت روایت میشود.



