خبر روز | بهترین شخصیتهای سریال Squid Game چه کسانی بودند؟

پس از چهار سالِ طولانی، بازی مرکب Squid Game سرانجام به پایان رسید. با قسمت پایانی، داستان بسیاری از شخصیتها یا با مرگ پایان یافت یا با این واقعیت تلخ که این بازیها هرگز واقعاً متوقف نمیشوند. بسیاری از شخصیتهای فصل آخر، شجاعت یا شرارت بیشتری از خود نشان دادند و ثابت کردند انسانها تا کجا حاضرند برای زندهماندن پیش بروند.

سئون-نیُو (بازیکن ۰۴۴)
دیوانه، مثل همیشه
سئوننیُو، آن مدعی روحانیت و معنویت است که ادعا میکند قدرتهایی دارد و با همین ادعا ارتش کوچک خود را هدایت میکند و تا پایان هم دست از خودبرتربینیاش برنمیدارد. در فصل سوم، او همچنان خودخواهی و لافزنیهای همیشگیاش را ادامه میدهد و اغلب دیگر بازیکنان مثل گی-هون را مسخره میکند و بهخاطر پیروی نکردن از خواستههایش تحقیرشان میکند.

جونگ-ده (بازیکن ۱۰۰)
شر مطلق از ابتدا تا انتها
جونگ-ده بازیکنی است که هیچ اهمیتی به امنیت و رفاه دیگران نمیدهد و فقط پول و منافع خودش برایش مهم است. او جایگاهش را بهعنوان رهبر رأیدهندگان آبی حفظ میکند، مدام به دیگران توهین میکند و اصرار دارد که بازیها ادامه یابد تا بتواند با حداکثر پول از این مهلکه جان سالم به در ببرد.

جون-هی (بازیکن ۲۲۲)
روحی پاک در میان نفرت و تباهی
جونهی یکی از معدود شخصیتهای این سریال است که هیچ خشم و نفرتی نسبت به دیگر بازیکنان ندارد. او با کمک بازیکنان دیگر خودش را از مراحل سخت بازی عبور میدهد. اما هرچه زمان میگذرد اوضاع برایش دشوارتر میشود؛ قایمباشک هم برای او یک مچپای شکسته به همراه میآورد و هم نوزادی که باید از او مراقبت کند.

وو-سئوک
مصمم برای کشف حقیقت
وو-سئوک یکی از معدود کسانی است که در دنیای بیرون از بازیها حقیقت ماجرا را میداند و برای پایان دادن به این خشونت، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند. او در ابتدا با خدمهٔ کشتی همکاری میکند، اما خیلی زود به کاپیتان پارک مشکوک میشود و خودش بهتنهایی تحقیق میکند و سرانجام درمییابد که حدسش درست بوده است.

هیون-جو (بازیکن ۱۲۰)
وفادار تا واپسین لحظه
هیونجو شخصیتی دلسوز و عمیقاً بااحساس است که همیشه منافع دیگران را در اولویت قرار میدهد. او دائماً مراقب بقیه است و فارغ از اینکه چه کردهاند یا چه بر سرشان آمده، همیشه میکوشد بهترین تلاشش را بکند تا آنها زنده بمانند؛ به هر قیمتی که باشد.

گومجا (بازیکن ۱۴۹)
روح مادرانه برای همه
گومجا چسبی است که همه را کنار هم نگه میدارد. او نهتنها در واقعیت یک مادر است، بلکه نقشی مادرانه برای همهٔ اعضای گروه دارد و با وجود ناتوانی جسمی، نهایت تلاشش را میکند تا اطرافیانش را در امان نگه دارد. او فقط با کلامش موفق میشود بازیکنانی مانند گی-هون را به مسیر درست بازگرداند و روح خانواده را در میان درد و رنج زنده نگه دارد.

گی-هون (بازیکن ۴۵۶)
ایستادگی در دل رنج
گی-هون برای آخرینبار بازمیگردد. پس از شکست در سرنگونی نگهبانان در پایان فصل دوم، او به سایهای از گذشتهٔ خود بدل میشود که فقط نفرت او را پیش میبرد. در طول فصل، او در انزوای خودخواستهاش غرق است و خود را مقصر مرگها میداند و بهدنبال راهی برای فرار از این چرخهٔ بیپایان میگردد.

نو-اُل
تغییری خوشایند در میان دیوانگی بازیکنان
نو-اُل شخصیتی دلپذیر است که در تمام مدت مجموعه، جدا از اکثریت بازیگران باقی میماند. او که با رنج اعمال گذشتهاش زندگی میکند، تصمیم میگیرد پارک گیونگسئوک و دخترش را نجات دهد و با ایستادن در برابر بازیها، آنها را از این مهلکه بیرون بکشد، حتی اگر همهچیز علیه او باشد.