روایتی از قتل و عدالت نقد و بررسی سریال برتا داستان یک اسلحه

«برتا؛ داستان یک اسلحه» تا اینجای کار توانسته با فضاسازی معمایی، طرح پرسشهای پیاپی و ایجاد تعلیقهای هدفمند، مخاطب را با خود همراه کند. ریتم روایی نیز اگرچه آرام پیش میرود، اما کنجکاوی تماشاگر را حفظ میکند و همین باعث شده بیننده همچنان در انتظار کشف حقیقت بماند.

روایتی تکان دهنده از مرگ و عدالت
برای پرداختن به این اثر بهتر است ابتدا با نقاط قوت آن شروع کنیم. این سریال آغازش را با تراژدیای تکاندهنده بنا میکند؛ صحنهای که در آن چندین نفر از اهالی یک منطقه محروم، درست پس از واکسیناسیون، جانشان را از دست دادند و این لحظه نه فقط شوکی اولیه برای مخاطب است، بلکه بلافاصله تنش میان مردم، نیروهای امدادی و پلیس را به اوج میرساند و فضای بیاعتمادی را که بر سراسر روایت سایه میاندازد، پایهگذاری میکند. مرگ این افراد محروم، اولین توضیح آشکار سریال نیست، بلکه پرسشی بزرگ و مبهم است که موتور روایت را روشن میکند و از همان ابتدا نشان میدهد با جهانی روبهرو هستیم که در آن یک حادثه، میتواند سلسلهای از خشونت، سوءظن و انتقام را رقم بزند.

در مجموع «برتا؛ داستان یک اسلحه» تا اینجای کار توانسته با فضاسازی معمایی، طرح پرسشهای پیاپی و ایجاد تعلیقهای هدفمند، مخاطب را با خود همراه کند. ریتم روایی نیز اگرچه آرام پیش میرود، اما کنجکاوی تماشاگر را حفظ میکند و همین باعث شده بیننده همچنان در انتظار کشف حقیقت بماند. با این حال، از این نقطه به بعد ضروری است که سریال با سرعت بیشتری به روابط پنهان میان قتلها، سرنخهای اصلی و اتصال شخصیتها بپردازد. لذت تماشای یک اثر جنایی ـ معمایی دقیقاً زمانی شکل میگیرد که پازل داستان بهتدریج کامل شود و مخاطب بتواند از کنار هم گذاشتن قطعات، حس کشف و درک روایت را تجربه کند، اما سریال تا اینجا بیشتر به افزایش گرهها و معرفی مداوم افراد جدید پرداخته است، بیآنکه مسیر ارتباطی روشنی بین خطوط داستانی ایجاد کند. اگر این روند ادامه یابد، خطر پراکندگی و فرسایشی شدن روایت وجود دارد؛ اما اگر سریال در اپیزودهای پیشرو پیوندهای اصلی را آشکار کند و سرنخها را به یکدیگر متصل سازد، ظرفیت آن را دارد که به اثری منسجم، جذاب و کاملاً رضایتبخش برای علاقهمندان ژانر معمایی تبدیل شود.



