خبر روز | سیر تا پیاز ماجرای دیالوگ لری در سووشون که جنجالی شد

رمان «سووشون» سیمین دانشور از شاهکارهای ادبیات معاصر ایران است؛ متنی که از دل تجربههای تاریخی و اجتماعی ملت ایران در دوره اشغال و بحران دهه بیست برخاست و با بیانی استعاری و شاعرانه، وضعیت رنج، بیعدالتی و سلطهپذیری را به تصویر کشید.
در این اثر، سیمین دانشور فقر و محرومیت را نه بهعنوان ویژگی یک گروه قومی خاص، بلکه بهمثابه واقعیتی ملی و ساختاری نشان داد. او در قالب شخصیتها و موقعیتهای داستانی، فاصله طبقاتی و تضاد اجتماعی را برجسته کرد تا مخاطب دریابد که بیعدالتی، پدیدهای فراگیر و مشترک است و همه مردم ایران، فارغ از قوم و زبانشان، در معرض آن قرار دارند. همین ویژگی باعث شد سووشون به اثری ماندگار در حافظه جمعی ایرانیان بدل شود؛ چراکه درد مشترک و سرنوشت یک ملت را فریاد میزد.

انتخاب اشتباه برخی نشانههای زبانی و فرهنگی / رمان چه تفاوتهایی در روایت دارد؟
در این میان، سریالی که با اقتباس از این رمان ساخته شده، بهطور طبیعی تلاش کرده است فضای اجتماعی، تضاد طبقاتی و شکافهای تاریخی را بازنمایی کند. اما انتخاب برخی نشانههای زبانی و فرهنگی، از جمله استفاده از زبان لری در دهان کودکان فقیر در یک سکانس خاص، ناخودآگاه معنا را تغییر داد و حساسیتبرانگیز شد. در آن صحنه، بچههای فقیر با زبان لری از دختربچهای میخواهند از خانهشان میوه بیاورد، و سپس مادر کودک خطاب به او میگوید: «شما شیربرنج و عسل نمیخورید، آن بچهها نان هم ندارند.» و در ادامه کودکان فقیر را با اصطلاحی نامناسب خطاب میکنند این دیالوگها که قرار بود نشاندهنده تضاد طبقاتی و نابرابری اقتصادی باشند، در سطح اجتماعی به گونهای دریافت شد که گویی فقر و دشنام به قوم لر نسبت داده شده است.
حال اگر به تاریخ قوم لر بنگریم، روشن میشود که این تصویر تقلیلیافته با واقعیت فاصلهای ژرف دارد. لرها در طول تاریخ ایران از اصیلترین اقوام بودهاند؛ قومی که در مرزها و دشتها، در میدانهای نبرد و عرصههای تولید، همواره نقشی تعیینکننده داشته است. غیرت، صداقت، وفاداری و دلاوری از خصیصههای دیرپای فرهنگ لری است. از مقاومتهای محلی علیه سلطه بیگانگان در دوران قاجار گرفته تا نقش ایلات لر در پاسداری از مرزهای غربی ایران در جنگهای مختلف، تاریخ گواهی میدهد که لرها همواره از پایههای استوار انسجام ملی بودهاند. افزون بر این، میراث فرهنگی، موسیقی حماسی، آیینهای دینی و هنری، و مفاخر برجسته، چون علامه بحرالعلوم یا آیتاللهالعظمی بروجردی و دکتر زرینکوب و جعفر شهیدی و …گواهی است بر سهم بیبدیل این قوم در اعتلای تمدن ایرانی. نسبت دادن «فقر و ناننداشتن» به چنین قوم پرافتخاری آنهم با آن ادبیات سخیف، اگرچه شاید یک انتخاب هنری ساده بوده، در واقع نوعی تحریف ناخواستهی حافظهی تاریخی تلقی میشود.