خبر روز | فیلم تصنیف باستر اسکراگز؛ خنده بیترس

«تصنیف باستر اسکراگز» نیز همچنان حول مفهوم «سرنوشت» میگردد. مفهومی که مورد علاقه برادران کوئن است و به قول نیچه، پذیرش دیونیسوسی جهان، آنگونه که هست بدون هیچ گونه کم و کاست و بدون استثنا و انتخاب. سرنوشت در آخرین فیلم برادران کوئن نیز همانقدر که خشن است همانقدر هم بامزه است. مرگ انتظار کاراکترهای فیلم را میکشد، اما مرگی که در پس آن یک رای اهمیت پیدا میکند: «چه مرگ احمقانهای!»

«تصنیف باستر اسکراگز» با اینکه فضای خُلخُلبازی همیشگی کوئنها را دارد، اما شبیه یک کپی دست چندم از کارهای آنهاست. این خلخل بازیها سعی شده است در هر ۶ اپیزود رعایت شود ولی نه منطقی دارد، نه جذابیتی و نه با یک ویران کردن ساختار روبهرو است.

فیلمی ۶ اپیزودی که قرار است مفاهیم فیلمهای قبلی از قبیل: سرنوشت و مرگ را در قالب ۶ داستان وسترن بازنمایی کند. برادران کوئن با توانایی خلق گروتسک یاد میشوند، آنها طناب باریکی را برای خلق موقعیت و داستان انتخاب کردهاند که با کوچکترین تلنگر و لغزش سقوط میکنند. مهمترین مشکل این فیلم نیز رها شدن عنان از دست آنهاست، فیلمی که قرار بود تاریکترین و در عین حال مسخرهترین فیلم آنها باشد، سویه تاریک و هراسناک خود را از دست داده و تنها سویه مسخره را نگه داشته است.

گروتسک هم مجذوب میکند و هم میرماند، هم میخنداند و هم میهراساند، هم لذت میبخشد و هم منزجر میکند، اما اثر برادران کوئن فقط قسمت اول این دوتاییها را برداشته و نه میرماند، نه میهراساند و نه منزجر میکند. تنها اپیزودی که شاید توانسته از پس این کار برآید اپیزود «منبع درآمد» است. در این بخش شخصی به نام همیلتون که دست و پا ندارد توسط مدیر اپرا با بازی لیام نیسون با گاری به شهرهای مختلف برده میشود.
متونی که همیلتون برای بینندگانش میخواند، شعری از «پرسی شلی» داستان هابیل و قابیل و غزلی از شکسپیر است. «تی. اس. الیوت» پرسی شلی را شاعری نابالغ میداند که سلایق، احساسات و توهمات خام و دم دستی وی به او اجازه نمیدهد تا به شاعری بزرگ تبدیل شود.