خبر روز | تصاویر 10 فیلم ژانر وحشت که پایان فاجعهباری دارند

ژانر وحشت، به پایانهای تلخ و ناامیدانه شهره است، با این حال، تعداد انگشتشماری از فیلمها در این ژانر، پا را از این هم فراتر میگذارند و پایانهایی را به تصویر میکشند که به معنای واقعی کلمه، تیره و وحشتناک هستند: هیولای – یا شخصیت منفی رعبآور – داستان کشته نمیشود، نفرین باطل نمیگردد و «دختر نهایی» (Final Girl- اصطلاحی که یعنی آخرین زنده ماندهی داستان اشاره دارد؛ زنی جوان، معمولا کمحرف، هوشیار و اخلاقمدار که در پایان فیلم، برخلاف دوستانش که کشته میشوند، زنده میماند و معمولا فرار میکند) نیز راه فراری پیدا نمیکند. در این دنیاها، هیچ رستگاری یا نجاتی در کار نیست؛ در واقع، همه بازندهاند و شما به عنوان تماشاگر، در بهت و کرختی فرو میروید و تلاش میکنید معنایی در آنچه دیدهاید، بیابید.

10. «مه» (The Mist)
«بیرون هیچی نیست. هیچی توی مه نیست.»
کارگردان: فرانک دارابونت
بازیگران: توماس جین، مارسیا گی هاردن، لوری هولدن، جفری دیمان
سال انتشار: 2007
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 73 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 7.1 از 10
فیلم «مه» بدون شک یکی از کوبندهترین پایانبندیهای تاریخ سینما را دارد. فیلمی که در ظاهر با الگوی آشنای یک هیولای ناشناخته در فضای بسته آغاز میشود – سوپرمارکتی در یک شهر کوچک – شکل میگیرد، به تدریج به چیزی به مراتب تاریکتر بدل میشود: یک مطالعهی دقیق و بیرحمانه در باب ترس، پارانویا و ناامیدی مطلق. در این فیلم، وحشت واقعی نه آن موجودات لاوکرفتی که پارکینگ را محاصره کردهاند، بلکه استیصال فزایندهای است که در میان انسانهای به دام افتاده ریشه میدواند و نشان میدهد که وقتی امید از بین برود، انسانیت چگونه فرو میپاشد.

9. موروثی (Hereditary)
«من هرگز نمیخواستم مادر تو باشم.»
کارگردان: آری استر
بازیگران: تونی کولت، الکس وولف، میلی شاپیرو، گابریل بیرن
سال انتشار: 2018
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 90 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
فیلم «موروثی» یکی دیگر از آن آثاری است که از همان ابتدا با فضایی تیره آغاز میشود و با پیشرفت داستان، بیرحمانه به اعماق تاریکی و جنون سقوط میکند. آنچه در ابتدا به نظر میرسد یک درام خانوادگی دربارهی سوگ و ترومای روانی است، به تدریج پوست میاندازد و به چیزی شیطانی، کیهانی و کاملا بیرحم بدل میشود. اما وحشت واقعی «موروثی» تنها در پیچشهای فراطبیعی آن نهفته نیست، بلکه در رنج خام و عریان انسانی است که در هستهی مرکزی داستان قرار دارد. در این فیلم به هیچ شخصیتی رحم نمیشود؛ نه از نظر عاطفی، نه از نظر روحی و نه از نظر جسمی. همه به نوعی قربانی هستند.

8. هبوط (The Descent)
«من معلم زبانم، نه لارا کرافتِ لعنتی!»
کارگردان: نیل مارشال
بازیگران: شانا مکدونالد، ناتالی مندوزا، الکس رید، میانا بورینگ
سال انتشار: 2005
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10
«هبوط» اگرچه از نظر احساسی به اندازهی «موروثی» ویرانگر نیست، اما همچنان کلاستروفوبیک، احساسی و کاملا بیرحم است. در این فیلم، گروهی از زنان به امید ماجراجویی و التیام زخمهایشان، وارد شبکهای از غارهای کشف نشده میشوند اما در اعماق زمین، به جای التیام، تنها با تاریکی مطلق، انزوای خفه کننده و موجوداتی وصف نشدنی روبرو میشوند که در سایهها کمین کردهاند. حتی اگر هیولایی هم در کار نبود، «هبوط» باز هم فیلمی عمیقاً ترسناک است؛ چرا که خود غار، به عنوان یک شخصیت زنده، همچون مشتی است که به تدریج بسته میشود و هم امید و هم نفس را در هم میفشارد.

7. مرد حصیری (The Wicker Man)
«بیا. وقت اونه که به قرارت با مرد حصیری برسی.»
کارگردان: رابین هاردی
بازیگران: ادوارد وودوارد، کریستوفر لی، بریت اکلاند، اینگرید پیت
سال انتشار: 1973
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 89 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 7.5 از 10
شاهکار کلاسیک رابین هاردی، «مرد حصیری»، نقطهی اوج و تکامل ژانر وحشت فولکلور و یک دام «آرامسوز» (slow-burn – به اثری گفته میشود که روایتش به آرامی و تدریجی پیش میرود و تنش یا هیجان آن به مرور و با ساختن فضای داستانی، در نیمهی دوم یا پایان فیلم به اوج میرسد) تمامعیار است؛ دامی که وحشت کامل و نهایی خود را تنها زمانی آشکار میکند که دیگر برای هرگونه فراری بسیار دیر شده است. از همان لحظهای که گروهبان هاوی (ادوارد وودوارد) به جزیرهی دور افتادهی «سامرآیل» قدم میگذارد، یک حس ناجور و ناخوشایند بر همه چیز سایه میافکند.

6. بازیهای مسخره (Funny Games)
«- چرا این کار رو میکنید؟ – چرا که نه؟!»
کارگردان: میشائیل هانکه
بازیگران: سوزانه لوتار، اولریش موهه، آرنو فریش، فرانک گیرینگ
سال انتشار: 1997
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 69 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 7.5 از 10
دو مرد جوان با دستکشهای سفید (با بازی آرنو فریش و فرانک گیرینگ) به خانهی ویلایی یک خانواده هجوم میبرند. آنها با قربانیان خود کاملا مودبانه و رسمی صحبت میکنند اما دست به کارهایی میزنند که وحشتناک و غیرقابل وصف است. تنش حاکم بر فیلم، غیرقابل تحمل و خفه کننده است و این فضا، با مهارتی استادانه توسط میشائیل هانکه (کارگردان آثار بزرگی چون «پنهان» (Caché) و عشق (Amour)) کنترل و هدایت میشود. با این همه، خشونت واقعی فیلم نه در اعمال فیزیکی، که در سرپیچی بیرحمانهاش از هر قاعدهی آرامشبخش است. هر بار که خیال میکنی ممکن است کورسوی امیدی پیش رو باشد، فیلم بیدرنگ دستت را پس میزند.

5. دریاچه بهشت (Eden Lake)
«- اونا فقط بچهان. – نه استیو اونا فقط بچه نیستن»
کارگردان: جیمز واتکینز
بازیگران: کلی رایلی، مایکل فاسبندر، جک اوکانل، فین اتکینز
سال انتشار: 2008
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 79 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 6.8 از 10
«دریاچه عدن» فیلمیست غرق در نومیدی؛ داستانی که لحظه به لحظه بیشتر در سیاهی فرو میرود. ماجرا از این قرار است که تعطیلات آرام یک زوج جوان، زمانی که با گروهی از نوجوانان خشن محلی روبهرو میشوند، به کابوسی مهار نشدنی بدل میگردد و آنچه پس از این مواجهه روی میدهد، تجربهایست حقیقتا ضدانسانی.

4. موجود (The Thing)
«من میدونم که انسانم. و اگه تو همون موجود بودی، همین الان بهم حمله میکردی.»
کارگردان: جان کارپنتر
بازیگران: کرت راسل، ویلفورد بریملی، کیث دیوید
سال انتشار: 1982
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 85 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 8.2 از 10
«موجود» جان کارپنتر ، شاهکاری بیبدیل در به تصویر کشیدن پارانویا، انزوا و وحشت اگزیستانسیال (وجودی) است. داستان که در یک پایگاه تحقیقاتی دور افتاده و یخ زده در قطب جنوب جریان دارد، انسانیت را از تمام پوستههای متمدنانهاش جدا کرده و آن را با ترسهای اولیهاش روبرو میسازد: ترس از آلودگی، ترس از تقلید و جعل هویت و بالاتر از همه، ترس از تنها ماندن با چیزی که نمیتوان به آن اعتماد کرد. با آنکه خود «موجود» به لطف جلوههای ویژهی عملی و انقلابیاش، موجودی به شدت هراسانگیز است، اما وحشت عمیقتر فیلم ریشه در جای دیگری دارد: در عدم اطمینان مطلق به اطرافیان؛ در اینکه نمیدانید چه کسی هنوز «انسان» است و چه کسی دیگر نیست؛ و فیلم، حتی در آخرین ثانیههایش نیز از دادن یک پاسخ قطعی و آرامشبخش به شما سر باز میزند.

3. «تسخیر» (Possession)
«تنها نمیتونم وجود داشته باشم؛ چون از خودم میترسم.»
کارگردان: آندژی ژووافسکی
بازیگران: ایزابل آجانی، سام نیل، مارگیت کارستنسن، یوهانا هوفر
سال انتشار: 1981
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
«تسخیر» به این پرسش پاسخ میدهد که وقتی وحشت، به جای یک تهدید بیرونی، به درون انسان نفوذ کند، چه اتفاقی میافتد. این فیلم، نقطهی تلاقی یک فروپاشی عاطفی تمامعیار با یک هیولای فیزیکی و چندشآور است. داستان که در فضای سرد و تقسیم شدهی برلین غربی در دوران جنگ سرد جریان دارد، بر یک ازدواج در حال فروپاشی تمرکز میکند؛ رابطهای که به تدریج در مارپیچی از خشونت، جاسوسی، کابوسهای شاخکدار و همزادها سقوط میکند. اما با تمام تصاویر سورئال و گروتسکی که فیلم ارائه میدهد، بزرگترین دستاورد آن، حفظ یک واقعگرایی روان شناختی تکان دهنده است. حتی زمانی که خود واقعیت در حال از هم پاشیدن است، شخصیتها و احساسات دردناکشان به شکلی هولناک، باورپذیر باقی میمانند.

2. خانهی شب (The Night House)
«هیچچیز وجود ندارد. بعد از مرگ، هیچی نیست.»
کارگردان: دیوید براکنر
بازیگران: ربکا هال، سارا گلدبرگ، واندی کرتیس هال
سال انتشار: 2020
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 88 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 6.5 از 10
فیلم «خانهی شب» یکی از بیرحمانهترین و در عین حال، ساکتترین آثار ترسناک سالهای اخیر است؛ وحشتی که به جای فریاد زدن، در وجودتان زمزمه میشود. داستان حول محور زنی به نام «بث» (با بازی ربکا هال) میگردد که پس از خودکشی غیرمنتظرهی همسرش، در خانهی کنار دریاچهشان، تنها با سوگ خود دست و پنجه نرم میکند. اما آنچه به تدریج آشکار میشود، فراتر از یک داستان ارواح معمولی است. در حقیقت، فیلم یک جعبهی معمای پیچیده از احساس گناه، پوچگرایی و ازهمگسیختگی روانی است. هرچه «بث» بیشتر دربارهی رازهای همسرش کشف میکند، بیشتر به شناخت خود از او و ماهیت میراثی که برایش به جا گذاشته، شک میکند. و پاسخی که در نهایت پیدا میکند، پیامی است که گویی مستقیما از ژرفای پوچی فرستاده شده است.
منبع: مایکت