خبر روز

خبر روز | عکس‌های بهترین فیلم‌های ژانر وحشت که پایان فاجعه‌باری دارند

ژانر وحشت، به پایان‌های تلخ و ناامیدانه شهره است، با این حال، تعداد انگشت‌شماری از فیلم‌ها در این ژانر، پا را از این هم فراتر می‌گذارند و پایان‌هایی را به تصویر می‌کشند که به معنای واقعی کلمه، تیره و وحشتناک هستند: هیولای – یا شخصیت منفی رعب‌آور – داستان کشته نمی‌شود، نفرین باطل نمی‌گردد و «دختر نهایی» (Final Girl- اصطلاحی که یعنی آخرین زنده‌ مانده‌ی داستان اشاره دارد؛ زنی جوان، معمولا  کم‌حرف، هوشیار و اخلاق‌مدار که در پایان فیلم، برخلاف دوستانش که کشته می‌شوند، زنده می‌ماند و معمولا فرار می‌کند) نیز راه فراری پیدا نمی‌کند. در این دنیاها، هیچ رستگاری یا نجاتی در کار نیست؛ در واقع، همه بازنده‌اند و شما به عنوان تماشاگر، در بهت و کرختی فرو می‌روید و تلاش می‌کنید معنایی در آنچه دیده‌اید، بیابید.

10. «مه» (The Mist)

«بیرون هیچی نیست. هیچی توی مه نیست.»

  • کارگردان: فرانک دارابونت
  • بازیگران: توماس جین، مارسیا گی هاردن، لوری هولدن، جفری دی‌مان
  • سال انتشار: 2007
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 73 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.1 از 10

بازی توماس جین در نقش اصلی، عمیقا دلخراش و تاثیرگذار است؛ به ویژه در به تصویر کشیدن لحظه‌ای که یک تصمیم گرفته شده از سر ترحم و برای رهایی از زجر، به شکنجه‌ای ابدی برای او تبدیل می‌شود. سکانس پایانی فیلم، یک ضربه‌ی روحی تمام‌عیار است که کل اثر را به سطحی بالاتر ارتقا می‌دهد، اما همزمان، این قدرت را دارد که اکثر تماشاگران را با حسی از پوچی و تهی‌بودن رها کند. همین یک ضربه‌ی داستانی کافی است تا کل فیلم به یک تراژدی بی‌رحمانه بدل شود. «مه» به جای آنکه به مخاطبش حس پالایش روحی (کاتارسیس) و رهایی بدهد، تنها مجازات و حسرتی بی‌پایان را پیش روی او قرار می‌دهد. پایان‌بندی فیلم به شکل مشهوری، حتی از پایان‌بندی نوولای اصلی استیون کینگ نیز تیره‌تر است؛ آنچنان که خود کینگ شخصا اعتراف کرد که این نسخه را به پایان‌بندی کتاب خودش ترجیح می‌دهد. این خود بزرگ‌ترین گواه بر قدرت این فینال ویرانگر است.

9. موروثی (Hereditary) 

«من هرگز نمی‌خواستم مادر تو باشم.»

  • کارگردان: آری استر
  • بازیگران: تونی کولت، الکس وولف، میلی شاپیرو، گابریل بیرن
  • سال انتشار: 2018
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 90 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10

نقش‌آفرینی تونی کولت در نقش «انی» به طور خاص، یکی از بهترین نمونه‌های به تصویر کشیدن شخصیتی با بی‌ثباتی عاطفی شدید در سینمای وحشت مدرن است. او همزمان سوگوار، خشمگین، سردرگم و در آستانه‌ی فروپاشی کامل قرار دارد. خانواده‌اش در اطراف او از هم می‌پاشد و هر تلاشی که برای التیام و بهبودی صورت می‌گیرد، تنها آن‌ها را در باتلاق عمیق‌تری از تباهی فرو می‌برد. و تو گویی تمام این وحشت روان‌شناختی کافی نیست، زیرا پرده‌ی سوم فیلم، افسار یک وحشت تمام‌عیار و فرقه‌ای را رها می‌کند. در این جهان، تروما و آسیب روانی، همچون یک نفرین موروثی است؛ سرنوشتی شوم که هیچ‌کس راه گریزی از آن ندارد. رنج از نسلی به نسل دیگر به ارث می‌رسد و زمانی که آیین شوم به پایان می‌رسد، سکوتی دیوانه کننده همه چیز را در بر می‌گیرد.

8. هبوط (The Descent)

«من معلم زبانم، نه لارا کرافتِ لعنتی!»

  • کارگردان: نیل مارشال
  • بازیگران: شانا مک‌دونالد، ناتالی مندوزا، الکس رید، میانا بورینگ
  • سال انتشار: 2005
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10

یکی از نقاط قوت فیلم شخصیت‌های اصلی آن هستند که انسان‌هایی چندلایه و به خوبی پرداخت‌ شده‌اند و صرفا کلیشه‌هایی برای قربانی شدن به شمار نمی‌روند. هر یک از آن‌ها، روح‌هایی زخمی هستند که آسیب‌های روانی خود را به جهنمی بدون راه خروج وارد می‌کنند؛ جایی که تاریکی درون، با تاریکی بیرون تلاقی می‌کند. خیانت‌ها برملا می‌شود، اعتمادها در هم می‌شکند و در پایان، هیچ نیروی نجاتی از راه نمی‌رسد. بسته به نسخه‌ای از فیلم که تماشا می‌کنید، پایان‌بندی «هبوط» یا بسیار تلخ است… یا حتی تلخ‌تر؛ چرا که فیلم، به رهایی یا رستگاری اعتقادی ندارد. در آن فریاد پایانی، چه در زیر آوار خفه شده باشد و چه در تنهایی پژواک یابد، تماشاگر به این حقیقت هولناک پی می‌برد که این داستان، هرگز روایتی درباره‌ی بقا نبوده، بلکه از همان ابتدا، داستان یک هبوط بی‌بازگشت به اعماق تباهی بوده است.

7. مرد حصیری (The Wicker Man)

«بیا. وقت اونه که به قرارت با مرد حصیری برسی.»

  • کارگردان: رابین هاردی
  • بازیگران: ادوارد وودوارد، کریستوفر لی، بریت اکلاند، اینگرید پیت
  • سال انتشار: 1973
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 89 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.5 از 10

پرده‌ی سوم فیلم، یکی از تکان‌ دهنده‌ترین پایان‌بندی‌ها در تاریخ سینمای وحشت است. وحشت اصلی، نه از یک هیولای ماوراالطبیعه، بلکه از اتحاد پولادین این جامعه و ایمان مطلق و تزلزل‌ناپذیرشان به عقاید خود نشات می‌گیرد. یک فیلم ضعیف‌تر، داستان را صرفا با مرگ فیزیکی به پایان می‌رساند، اما «مرد حصیری» به چیزی به مراتب هولناک‌تر دست می‌یابد: یک شکست کامل و مطلق ایدئولوژیک. فریادها واقعی هستند، شعله‌ها واقعی هستند، و خدایان پاگان… خب، در آن لحظه‌ی پایانی، آن‌ها بسیار محتمل‌تر و واقعی‌تر از آن چیزی به نظر می‌رسند که در ابتدای فیلم تصور می‌شد و جهان‌بینی قربانی در برابر چشمانش فرو می‌پاشد.

6. بازی‌های مسخره (Funny Games)

«- چرا این کار رو می‌کنید؟ – چرا که نه؟!»

  • کارگردان: میشائیل هانکه
  • بازیگران: سوزانه لوتار، اولریش موهه، آرنو فریش، فرانک گیرینگ
  • سال انتشار: 1997
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 69 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.5 از 10

«بازی‌های مسخره» فیلمی است که از تماشاگر خود متنفر است و نکته‌ی اصلی، دقیقا همین است. این فیلم برای سرگرم کردن یا ارضای حس هیجان شما ساخته نشده است. هدف آن، به چالش کشیدن مخاطب و افشای همدستی ناخودآگاه او در لذت بردن از خشونت سینمایی است و هرگونه راه فرار عاطفی یا پالایش روحی (کاتارسیس) را که انتظار دارید، از شما سلب می‌کند. هانکه با بی‌رحمی تمام، دیوار چهارم را فرو می‌ریزد؛ شخصیت‌های شرور مستقیما با تماشاگر صحبت می‌کنند و حتی در یکی از صحنه‌ها، با کنترل از راه دور، زمان را به عقب برمی‌گردانند تا لحظه‌ای از پیروزی قربانیان را خنثی کنند. نتیجه‌ی نهایی، یک اثر تحریک‌آمیز، یک مبارزه‌طلبی مستقیم و یک پتک سنگین اخلاقی است که بر سر تماشاگر فرود می‌آید. 10 سال بعد هالیوود نسخه‌ی بازسازی‌ شده‌ی انگلیسی‌زبان این فیلم را با حضور نائومی واتس و تیم راث ساخت که اگرچه دقیق است، اما به اندازه‌ی نسخه‌ی اصلی، گزنده و تاثیرگذار نیست.

5. دریاچه بهشت (Eden Lake)

«- اونا فقط بچه‌ان. – نه استیو اونا فقط بچه نیستن»

  • کارگردان: جیمز واتکینز
  • بازیگران: کلی رایلی، مایکل فاسبندر، جک اوکانل، فین اتکینز
  • سال انتشار: 2008
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 79 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.8 از 10

بازی کلی رایلی در نقش اصلی، اجرایی به شدت عاطفی، سرشار از استیصال و نفس‌گیر است و تماشای دگردیسی او از یک گردشگر عادی به یک بازمانده‌ی زخمی، تجربه‌ای عمیقا تکان‌ دهنده است. مایکل فاسبندر نیز در نقش استیو، که سرنوشت شوم و تراژیکی در انتظار اوست، اجرایی درخشان از خود به نمایش می‌گذارد. «دریاچه بهشت» با فرار قهرمانان به پایان نمی‌رسد، بلکه با وحشتی به مراتب بزرگتر خاتمه می‌یابد: نمایش سیستمی که از هیولاهای خود محافظت می‌کند. در این پایان‌بندی، نه رستگاری در کار است، نه عدالت و نه حتی درسی که بتوان از آن آموخت. تنها تباهی مطلق باقی می‌ماند. اگرچه همه‌ی منتقدان، زیرلایه‌های اجتماعی و تمثیلی فیلم از تضاد طبقاتی را نپسندیدند، اما «دریاچه بهشت» تنها به خاطر بازی‌های قدرتمند و داستان‌گویی پرتنش و میخکوب‌ کننده‌اش، اثری است که ارزش تماشا کردن دارد.

4. موجود (The Thing)

«من می‌دونم که انسانم. و اگه تو همون موجود بودی، همین الان بهم حمله می‌کردی.»

  • کارگردان: جان کارپنتر
  • بازیگران: کرت راسل، ویلفورد بریملی، کیث دیوید
  • سال انتشار: 1982
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 85 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 8.2 از 10

«موجود» جان کارپنتر ، شاهکاری بی‌بدیل در به تصویر کشیدن پارانویا، انزوا و وحشت اگزیستانسیال (وجودی) است. داستان که در یک پایگاه تحقیقاتی دور افتاده و یخ‌ زده در قطب جنوب جریان دارد، انسانیت را از تمام پوسته‌های متمدنانه‌اش جدا کرده و آن را با ترس‌های اولیه‌اش روبرو می‌سازد: ترس از آلودگی، ترس از تقلید و جعل هویت و بالاتر از همه، ترس از تنها ماندن با چیزی که نمی‌توان به آن اعتماد کرد. با آنکه خود «موجود» به لطف جلوه‌های ویژه‌ی عملی و انقلابی‌اش، موجودی به شدت هراس‌انگیز است، اما وحشت عمیق‌تر فیلم ریشه در جای دیگری دارد: در عدم اطمینان مطلق به اطرافیان؛ در اینکه نمی‌دانید چه کسی هنوز «انسان» است و چه کسی دیگر نیست؛ و فیلم، حتی در آخرین ثانیه‌هایش نیز از دادن یک پاسخ قطعی و آرامش‌بخش به شما سر باز می‌زند.

منبع: مجله مایکت

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *