خبر روز | نقد فیلم «مرجان» رنج یک تراژدی زنانه

قصهای که در همان ابتدا با یک شوک بزرگ به مخاطب گره میخورد و با ناپدید شدن مرجان در شب عروسیاش آغاز میشود. خود این ناپدید شدن به مثابه یک کنش رادیکال، بازنمودی از مقاومت زنانه در برابر جبر اجتماعی و سنتهایی است که هویت و حریت زن را دچار انسداد و سرکوب کرده و امکان فردیت را از او میگیرد.
گویی زن حاضر نباشد به بودنی ذلیلانه و اجباری تن دهد و تلنبار تروماهایش از زندگی او، قصهای تراژیک بسازد. از این حیث فرار مرجان را میتوان نوعی کنش رهاییبخش از یک زیست اجباری دانست و او برای گریز از استحاله شدن در این استبداد جنسیتی و حفظ استقلال فردیاش میگریزد.
در واقع فرار او گریز یا ساختارشکنی اخلاقی و اجتماعی نیست بلکه نوعی مقاومت و ایستادگی زنانه است. شاید از این حیث بتوان مرجان را در این فیلم به نوعی با احلام در فیلم «عروس آتش» خسرو سینایی قیاس کرد که او هم در برابر سنتهای قبیلهای برای ازدواج از پیش تعیین شده با پسر عمویش فرحان، مقاومت میکرد.
او در انتها دست به خودویرانگری میزند اما مرجان به جای نابودی خود، فرار از این موقعیت ظالمانه را انتخاب میکند تا خود را نجات دهد گرچه در نهایت قربانی خشونت نهادینه میشود که مقاومت زنانهاش را میشکنند.
ناپدید شدن مرجان اما از حیث دراماتیک، فیلم را با عناصر ژانر معمایی گره میزند و این تعلیق ملتهب، بستری فراهم میکند تا مخاطب را با قصه همراه کرده و در یک مکاشفه و رمزگشایی قرار دهد. با این تمهید روایی، امکان همذاتپنداری و ارتباط همدلانه با مرجان هم بیشتر شده و فهمپذیری مفهومی فیلم که تجربه روانی- اجتماعی خشونت علیه زنان است، ملموستر شده و با نوعی تفکر انتقادی در ذهن مخاطب گره میخورد.
منبع: ایران