خبر روز

خبر روز | نقد قسمت ششم سریال اجل معلق؛ معضل خرده‌داستان‌های مستقل

«اجل معلق» در قسمت ششم نمی‌تواند از موقعیتی که در سکانس پایانی قسمت پنج کاشته استفاده کند. فلش بک به زمان گذشته و معرفی شخصیت اختلاسگری که به قتل رسیده باعث می‌شود روایت جدیدی باز شود که با پیرنگ اصلی داستان ارتباط برقرار نمی‌‌کند و ریتم فیلم را می‌گیرد؛ بخصوص که این پیرنگ فرعی جذابیتی هم ندارد و بازی‌ها و بازیگران و طنز آن درنیامده است.

جدال کم جان

در قسمت ششم داوود یوروهایی که روح اختلاسگر آدرس آن را داده بود پیدا می‌کند و این اتفاق سرچشمه کشمکش‌های بین او و اجل معلق است. اجل معلق اصرار دارد که داوود پول‌ها را تحویل پلیس دهد و داوود می‌خواهد سهم خود را از بیت‌المال بردارد.

این کشمکش می‌توانست نقطه عطف مهمی در فیلم باشد اما چندان موفق از آب درنمی‌آید. بخشی از آن به این دلیل است که کام‌بک به گذشته و تعلیق اشتباهی و منتظر گذاشتن بیش از حد مخاطب هیجان را از داستان می‌گیرد؛ بخش دیگری نیز به این خاطر است که اجل معلق به خاطر محدودیت‌هایی که داستان می‌طلبد نمی‌تواند در تقابل با داوود موفق باشد و به جز التماس و خواهش و تمنا برای منصرف کردن داوود کار دیگری از دستش برنمی‌آید.

موقعیت یوروها و پول هنگفتی که اینک در دستان داوود است نیز مانند موقعیت‌های طراحی شده در دو قسمت قبل هرچند داستان را از یکنواختی درمی‌آورد اما پرداخت خوبی به آن نشده و به هرز رفته است.

غلام و شخصیتی که همچنان کارکردی ندارد

کاراکتر غلام همچنان در قسمت ششم نیز کارکردی در داستان ندارد و همچنان صرفا برای اینکه همه سکانس‌ها به رویدادهای اجل معلق و داوود ختم نشود در هر قسمت سکانس کوتاهی برای آن طراحی شده و هرچند موقعیت‌های کمدی خلق می‌کند اما ریتم فیلم را هم می‌گیرد. در حالی که می‌توانست سه کاراکتر داوود، اجل معلق و غلام در ارتباط با هم و با همکاری همدیگر داستان را پیش ببرد و کاراکتری با این شخصیت‌پردازی خوب این‌چنین بلاتکلیف نباشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *