خبر روز | نقد و بررسی انیمیشن Elio شکست تازهی پیکسار

پیکسار؛ نامی است که برای دههها مترادف بوده با جادو، نوآوری و داستانگویی عمیق و درخشان. هر بار که نشانِ چراغِ مطالعهی جهنده بر صفحه، نقش میبندد، انتظاری مبهم و شیرین در دل مخاطبان، از کوچک و بزرگ، شعله میکشد؛ انتظاری برای غرق شدن در دنیایی تازه، همراهی با شخصیتهایی از جنس رویا و تجربهی احساساتی که تا مدتها پس از پایان تیتراژ، با ما میمانند.

اما گاهی، حتی در درخشانترین کهکشانها نیز، ستارهها مسیرشان را گم میکنند، یا شاید در میان انبوه سیارگان دیگر، درخشندگی یگانهشان کمرنگ میشود. Elio، جدیدترین ساخته پیکسار، از همین دست آثار است. اثری که با پتانسیلهای بینظیر بصری و مضمونی، گویی در میانهی راه، هدف خود را گم کرده و به جای آنکه جرقهای تازه در آسمان پیکسار باشد، خود به پرسشی بزرگ بدل شده است: آیا جادوی همیشگی پیکسار در حال کمرنگ شدن است؟

انیمیشن Elio نشان دهنده یک نقطه سوال در مسیر پیکسار است. استودیویی که زمانی با هر اثر خود، مرزهای داستانگویی انیمیشن را جابهجا میکرد، اکنون با چالش حفظ اصالت و نوآوری خود روبرو است. آیا این یک لغزش موقتی است، یا نشانهای از یک تغییر مسیر عمیقتر در فلسفه تولید پیکسار؟ این فیلم برای بسیاری از طرفداران، ناامیدکننده بود؛ نه به این دلیل که یک فیلم بد بود، بلکه به این دلیل که یک انیمیشن پیکساری نبود. آن جادوی خاص، آن عمق احساسی که قلب را به درد میآورد و ذهن را به چالش میکشد، در Elio غایب بود.

انیمیشن Elio را میتوان به یک سیارهی تازه کشف شده تشبیه کرد: از دور، درخشان و پر از امید. اما وقتی نزدیکتر میشویم، متوجه میشویم که سطح آن پر از شکافها و ناهماهنگیهایی است که مانع از سکونت پذیری و کشف کامل آن میشود. امید میرود که این تجربه، درسی باشد برای پیکسار تا بار دیگر به ریشههای خود بازگردد؛ به آن جادوی بیبدیل داستانگویی که با هر فریم، نه تنها چشمها را نوازش میدهد، بلکه روح و ذهن مخاطب را نیز تسخیر میکند. تا آن زمان، Elio در کهکشان پیکسار، نه یک ستاره درخشان، بلکه سایهای از آنچه میتوانست باشد، باقی خواهد ماند. سایهای که یادآور میشود، حتی در آسمان پرستارهترین استودیوها، مسیر کمال همواره پرفراز و نشیب است.

منبع: گیمفا