تصویر روز | نقد و بررسی فیلم A Working Man همون همیشگی

فیلم A Working Man مقدمه بسیار خوبی دارد. کاراکتر «لوون» (با بازی جیسون استاتهام) کاملا بهصورت تیپیکال ساخته میشود. کهنهسربازی که سرکارگر یه پروژه ساختمانی است، با سایر کارگران رابطه بسیار خوبی دارد و کارفرما و خانوادهاش نیز برای او احترام زیادی قائلند. کارگردان (دیوید آیر) تمامی این موارد را در همان ابتدای فیلم میسازد.

نحوه ارتباط (غذا آوردن کارگران برای رئیس خود) و حلقه اتحادی که در شروع کار میزنند، نشان از رهبری میدهد که نهتنها کارگران را گوش به فرمان خود کرده است بلکه همبستگیای نیز در میان آنها بهوجود آورده است. این ارتباط در اتاق کارفرما که همراه با خانوادهاش در آنجا حضور دارد نیز ساخته میشود. نحوه صحبت کردن «لوون» با اعضای این خانواده، ارتباط اولیه میان آنها را بهخوبی شکل میدهد، ارتباطی که در ادامه با صمیمیت میان او و «جنی» (دختر کارفرما با بازی آریانا ریواز) کاملتر میشود.

دفاع «لوون» از کارگری که مورد هجوم چندین فرد ناشناس قرار گرفته است، باز هم ارتباط او و کارگران را قویتر میکند و از طرفی آمادگی جسمانی و قدرت رزمی او به عنوان یک کهنهسرباز را نیز برای مخاطب به تصویر میکشد. جدا از پرداخت مناسب به کاراکتر «لوون»، کارگردان موارد دیگری را در مقدمه فیلم خود قرار میدهد که به خوبی میتواند در روند داستان از آنها استفاده کند. رابطه «جنی» با پدر و مادر خود که میزان صمیمیت میان آنها را نشان میدهد، میتواند بذر تعلیقی باشد که پس از ربوده شدن «جنی» در فیلم به ثمر نشیند. یا رابطه «لوون» با دختر کوچکش که پدربزرگ سمجی میان آنها قرار گرفته است، این قابلیت را دارد که به بزرگترین برگ برنده کارگردان در روند ایجاد تعلیق تبدیل شود. اما اینکه کارگردان تا چه میزان از این المانها استفاده میکند، موضوعی است که در ادامه نقد به آن میپردازیم.

بهطور کلی مشکل اساسی فیلم A Working Man کلیشهای بودن داستان آن نیست بلکه معضل اصلی در نحوه روایت داستان است. مقدمه خوبی که قهرمان داستان را بهصورت تیپیکال میسازد و رابطه میان او با کارگران، کارفرما و خانوادهاش، دخترش، پدرزنش و … را آغاز میکند، در همان مقدمه رها شده و ناگهان به داستان اصلی فیلم پرتاب میشود. حالا مخاطب با ابرقهرمانی مواجه میشود که در بهترین حالت مشوق او است اما هرگز نمیتواند او را در این مسیر رزم همراهی کند زیرا انگیزه «لوون» بهدلیل شکل نگرفتن روند درست داستان شعاری میشود و تمامی المانهای تعلیقساز نیز توسط کارگردان از داستان حذف شده یا استفاده درستی از آنها نمیشود. بنابراین فیلم یک مرد کارگر همان سینمای همیشگی «جیسون استاتهام» است با این تفاوت که این بار بهشدت خستهکننده است.