خبر روز

تصویر روز | نقد و بررسی فیلم Predator: Killer of Killers انسانیت در دل فرهنگ‌ها

در طول تاریخ سینما فیلم‌های گوناگونی در خصوص وایکینگ‌های اسکاندیناوی، نینجاهای ژاپنی و سربازان آمریکایی ساخته شده است اما انیمیشن Predator: Killer of Killers دست به خلاقیت جالبی زده و سه داستان متفاوت از این سه فرهنگ‌ را در قالب یک اثر منسجم درآورده است که در نقد فیلم به آن می‌پردازیم.

«موجود عجیب و مضحکی شده‌ام. شعورم درست کار می‌کند ولی احساساتم، چطور بگویم؟ کند شده؛ نه آرزویی دارم و نه به چیزی دلبسته‌ام و نه به کسی علاقه‌مندم.» (از کتاب دایی وانیا اثر آنتون چخوف)

نام اپیزود اول (سپر) است و شروع آن درون کشتی اتفاق می‌افتد.  سپر وسیله دفاعی جنگجویان وایکینگ بوده و نقش مهمی در فرهنگ جنگ‌آوری آن‌ها دارد. همچنین شغل اصلی وایکینگ‌ها دریانوردی است. بنابراین در همان لحظات آغازین این اپیزود مشخص می‌شود که کارگردان کاملا با جنبه‌های تاریخی و فرهنگی اثرش آشنا است و دست روی موضوعی گذاشته که آن را می‌شناسد. بنابراین عدم ورود فیلم Predator: Killer of Killers به بحث مضامین، مصادیق و محتوا محوری، از شناخت کارگردان سرچشمه می‌گیرد، نه از عدم آن. آقای «دن تراختنبرگ» سعی می‌کند از مسیر سرگرمی که از مهم‌ترین رسالت‌های سینما است، داستانی را به تصویر بکشد که تا حد مشخصی مخاطب را وارد جهان وایکینگ‌ها نیز بکند.

اپیزود دوم نیز اگرچه با ۸۰۰ سال اختلاف و در مکان دیگری از جهان (ژاپن) اتفاق می‌افتد اما فصل مشترکی مهمی با اپیزود قبلی دارد، یعنی انتقام. نینجای ژاپنی که در نوجوانی از دوست خود زخم شمشیر خورده، حالا پس از سال‌ها برای انتقام نزد او بازگشته است. اسم این اپیزود (شمشیر) است و به فرهنگ جنگجویان ژاپنی اشاره دارد. باز هم کارگردان داستان خود را مستقیم وارد مضامین و مصادیق فرهنگ ژاپن نمی‌کند اما المان‌هایی را داخل آن جا می‌دهد که نشان از شناخت او نسبت به این فرهنگ و مردم آن دارد. حس برادری و انتقام در کنار المان شمشیرزنی به‌خوبی در دل روایت داستان قرار می‌گیرد.

اپیزود سوم نیز با پرش زمانی در مکانی دیگر از جهان (آمریکا) اما با فرمی متفاوت نسبت به دو اپیزود گذشته برگزار می‌شود. خلبانی آمریکایی که متوجه موجودی عجیب در آسمان می‌شود و برای دفاع از سایر خلبانان به جنگ آن می‌رود. اسم این اپیزود (گلوله) است که به سلاح جنگی قرن بیستم اشاره دارد. فضای این اپیزود در لحظاتی به‌شدت رویاگونه می‌شود (مانند زمانی که تورس در آسمان از جنگنده خود خارج می‌شود تا موتور آتش گرفته را از آن خارج کند) که با توجه به ژانر علمی – تخیلی فیلم قابل قبول است.

اپیزود نهایی فیلم اوج کار کارگردان است. سه قهرمان در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و برای نجات جانشان مجبور به کشتن یکدیگر هستند. «اورسا» مایل به انجام این کار است اما «تورس» و نینجای ژاپنی از آن طفره می‌روند. انسانیت این دو کاراکتر روی «اورسا» تاثیر می‌گذارد و هر سه را علیه آنتاگونیست فیلم Predator: Killer of Killers متحد می‌کند. انسانیتی که در صحبت و دیالوگ اتفاق نمی‌افتد تا داستان را شعاری کند بلکه دست کشیدن نینجای ژاپنی از شمشیر خود و تلاش «تورس» برای رسیدن به سفینه در قاب تصویر نمایش داده می‌شود تا همچنان حس‌های مخاطب را نسبت به آن‌ها زنده نگه دارد. در نهایت این رفتارها به‌گونه‌ای روی «اورسا» تاثیر می‌گذارد که حس فداکاری در وجود او که در اپیزود اول نیز شاهد آن بودیم مجددا بیدار می‌شود و جان خود را برای دو قهرمان دیگر داستان به خطر می‌اندازد. حس مادرانگی در اپیزود اول، برادری در اپیزود دوم و فداکاری در اپیزود سوم، به انسانیتی در اپیزود نهایی می‌رسد که انسان‌ها را فارغ از ملیت، فرهنگ و جنسیت در بر می‌گیرد.

منبع: گیمفا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *