تصویر روز | نقد و بررسی فیلم Until Dawn شب وحشت

در جهان پرهیاهوی سینمای وحشت، جایی که هر روز فیلمی جدید با ادعای نوآوری بر پردهها میدرخشد، گاه آثاری از دل کلیشههای آشنا سربرمیآورند که نه به قصد شکستن تابوها، که برای بازآفرینی همان الگوهای کهن قدم به میدان میگذارند و گاهی هم آنقدر غرق در اقیانوسِ بیکرانِ کلیشه میشوند که گویی مخاطب پیشگوییست که میتواند تمام اتفاقات فیلم را حدس بزند و با اولین مواجههی شخصیتها با موقعیتی ترسناک، یاد فرمول نخنمای فیلمهای وحشتِ گیشهای بیفتد.

Until Dawn، اقتباسی سینمایی از بازی ویدیویی پرطرفداری با همین نام، که در سال ۲۰۲۵ روانه اکران شد، نمونهای مثالزدنی از این دسته آثار است که تنها شاید بتواند بترساند و جلوههای بصریاش به کمکش بیاید. فیلمی که از همان ابتدا، رسالت خود را نه در ابداع، که در بازتولید و گاه بازپروری کلیشههای دیرینه سینمای وحشت تعریف میکند. با این حال، سؤال اینجاست که آیا این رقص با کلیشهها، سرانجام به یک سمفونی دلنشین از ترس و هیجان میانجامد، یا به نوایی گوشخراش و تکراری بدل میشود؟

بیهیچ تعارفی فیلم Until Dawn، تماشاگر را به ورطه یک چیدمان روایی به شدت آشنا پرتاب میکند: گروهی از جوانان، با همان تیپهای شخصیتی تکراری – از دختر بلوند و جیغجیغو گرفته تا پسر شجاع و محافظ؛ حتی شخصیتهایی که فیلم فکر میکند کلیشه نیستند – خود را در مکانی متروکه و دورافتاده مییابند. یا در این فیلم خودشان به قصد حل معمایی قدم به این مکان میگذارند. این بار، این مکانِ نفرینشده، نه کلبهای در دل جنگل، که ساختمانی قدیمی و مرموز است؛ جایی که هر گوشهاش سایهای از وحشت پنهان کرده و هر لحظه انتظار میرود موجودی ناشناخته از دل تاریکی سربرآورد.

این فرمول، آنقدر تکرار شده که حتی در ذهن مخاطب عام نیز به یک پازل پیش ساخته تبدیل شده است. شما تکههای این پازل را میشناسید: گروهی کنجکاو که به دنبال سرنخها در راهروهای تاریک پرسه میزنند، صداهای عجیب و غریب از راه دور و حس قریبالوقوع فاجعهای که هر لحظه نفسها را در سینه حبس میکند. این کلیشهها، در Until Dawn نه تنها به شکلی ظریف استفاده نمیشوند، بلکه با تمام قدرت و صراحت به رخ کشیده میشوند؛ گویی فیلم از ماهیت کلیشهای خود ابایی ندارد و آن را بخشی از هویت ژانریاش میداند.
منبع: گیمفا