خبر روز | نقد و بررسی Sirat معنوی و فلسفی فقط برای کن

به گزارش گلی شی به نقل از گیمفا، زمانی که سینمای صامت Sirat در اواخر دهه ۲۰ میلادی در حال تجربه افزودن عنصر جدیدی به نام صدا بود، یکی از نگرانیهای اصلی سینماداران و کسانی که سودهای عظیمی از این صنعت میبردند، سخت شدن شرایط صادرات فیلم به کشورهای غیرهمزبان بود. چرا که قبل از ورود صدا، سینما تبدیل به رسانهای جهانی شده بود و امکان گسترش صنعتی را فراهم میکرد که دو یا سه دهه بیشتر از تولدش نمیگذشت.

با افزوده شدن صدا، بازار زیرنویس و ترجمه آثار به زبانهای دیگر داغ شد و تجربهورزیِ بیشتر در این زمینه، دغدغه سینماگران از سوتعبیرها و برداشتهای متفاوت با نظر سازنده را کاهش داد و سینما را به نوعی ثبات در عرضه جهانی رساند. اما اگر دقیق شویم، این مشکل در تعاملات سینمایی بینفرهنگی به شکل دیگری نیز نمود مییابد. «صراط»، آخرین ساخته الیور لاشه و برنده جایزه هیئت داوران جشنواره کن فرانسه، گویی گرفتار نوعی سوتعبیر و بزرگنمایی غربی از شرقی شده است و خوشبختانه یا متاسفانه، همین برداشت موجب کسب جایزه برای این فیلم شده است.

«صراط» از همان ابتدا، قبل از نمایش اولین تصویرش، با ما سخن میگوید؛ سخنی درباره پل صراط. نام فیلم اشاره مستقیمی به همان پل صراطی دارد که مسلمانان میشناسند و در طول زندگیشان روایتهای گوناگونی از آن شنیدهاند. فیلم، از همان ابتدا، جدا از اشاره به اهمیت این پل و وصلکنندگی به بهشت، به شکلی ضمنی بیان میکند که این پل به باریکیِ مو و به بُرندگیِ شمشیر است. با مشاهده این مقدمه، امید میرود که کارگردان از نمادپردازی افراطی اجتناب کند و با آلودهشدن به سوبرداشتهای غربی اثرش را صرفا به سمت دریافت جایزه نکشاند، اما متاسفانه، «صراط» در پرده سوم و نهایی خود، به همین سمت کشیده میشود و در نهایت، جایزهاش را نیز دریافت میکند.


این سوال هم پیش میآید: آیا لاشه در این استعاره موفق است؟ پاسخ ساده است: برای بینندگان غربی شاید، اما برای مخاطبان شرقی، قطعا خیر. دلیل اصلی تمام تعریفها و تمجیدها از این فیلم نه به خاطر مجموعه انسجام داستان، جذابیت کاراکترها یا فیلمنامه و فیلمبرداری حرفهای، بلکه به دلیل شباهت دادن این مسیر به تعبیرهای فلسفی – معنوی غربی از سفر دشوار و دگرگونکننده است. این که بخواهیم «صراط» را یک فیلم معنوی و فلسفی بدانیم، چیزی جز یک بزرگنمایی و لقمهای بزرگتر از دهان این فیلم نیست. واقعیت این است که این فیلم برای مخاطب ایرانی (شرقی)، در بهترین حالت، یک اثر جالب است؛ فیلمی که با تمام هیجانها و رخدادهایش، انسجام خود را از دست میدهد و با پایین آمدن پرده، همانقدر سریع از ذهن مخاطب پاک میشود که بادهای صحرایی رد پای شنها را میزداید.
مجله گلی شی با بروزترین ها در حوزه سینما و تلوزیون همواره کنار شما عزیزان میباشد.