خبر روز | نقد و بررسی فیلم The Accountant 2 دلخوش به سلبریتیها

فیلم The Accountant 2 دارای مشکلات عدیدهای در زمینه فیلمنامه و کارگردانی است. از خنثی بودن تعدادی از کاراکترهای اصلی تا عدم ارتباط مخاطب با داستان فیلم. با اینکه سکانس اول فیلم با حضور «جی کی سیمونز» و پلانهای درگیری او با تبهکاران نوید اثری اکشن و دلهرهآور را میدهد اما در ادامه مشخص میشود که فیلم قابلیت این همان شدن با ژانرش را ندارد. تا زمان رسیدن به نیم ساعت پایانی، سکانسها، پلانها و حتی صحنههای اکشن، بسیار کوتاه و با تعداد کم هستند که همین امر فیلم را از ریتم میاندازد و مخاطب را خسته میکند.

«بن افلک» و «مت دیمون» دو نامی هستند که شاید نتوان آنها را در تاریخ سینما از یکدیگر جدا کرد. همکاری مشترکی که در فیلم Good Will Hunting برای آنها اسکار به بار آورد و در فیلمهای دیگری از جمله The Last Duel و Air ادامه پیدا کرد. «بن افلک» در آخرین اثر سینمایی خود دست به نقشآفرینیای زده که باز هم نام «مت دیمون» در لیست تهیهکنندگان این فیلم مشاهده میشود. The Accountant 2 فیلمی به کارگردانی «گاوین اوکانر» و نویسندگی «بیل دوبوک» است و در ادامه قسمت اول این فیلم ساخته شده. در این مقاله قصد داریم تا این اثر را از منظر روایت داستان و سکانسهای اکشن، بدون در نظر گرفتن قسمت اول آن بررسی کنیم.

کاراکتر «برکس» عملا تا نیم ساعت پایانی فیلم هیچ کاره است. یک شخصیتپردازی اولیه که عملا او را از یک تیپ گانگستر آمریکایی فراتر نمیبرد تا دو درگیری کوچک و بیاهمیت که هیچ پیشبردی در روند داستان ندارد. در عوض کارگردان، شوخطبعی او را عاملی برای همراهی مخاطب در نظر گرفته که جز لبخندی لحظهای تاثیر دیگری ندارد.
اوضاع برای کاراکتر «کریستین ولف» نیز به سامان نیست. او یه عنوان نقش اصلی فیلم حضور بهشدت کمرنگی در داستان دارد البته مشکل عنوان شده بیشتر از آنکه به شخصیتپردازی کاراکتر مربوط باشد، از روایت داستان سرچشمه میگیرد. «ولف» نیز به غیر از یک صحنه درگیری در اوایل فیلم، پرداختی به عنوان یک کاراکتر اکشن ندارد و بیشتر وقتش صرف مکالمه با «برکس» و «ماریبث» (با بازی سینتیا آدای رابینسون) میگذرد. کارگردان سعی دارد این مکالمات را معماگونه پیش ببرد تا تعلیقی در داستان ایجاد کند که عملا موفق نمیشود.

مکالماتی که گاهی میخواهد کمدی بسازد و گاهی داستان را پیش ببرد که اگر در مورد اول بتواند در لحظاتی از مخاطب خنده بگیرد، در المان دوم کاملا الکن است. فیلم تا لحظات پایانی به ژانر خود وفادار نیست و همین امر به همراه عدم شخصیتپردازی و روایت نامناسب داستان، اکشن پایانی را نیز خستهکننده جلوه میدهد. سایر کاراکترها یا از لحاظ زمانی حضوری اندک در فیلم دارند که فراموش میشوند و یا بهقدری بیاهمیت هستند که بهراحتی میتوان آنها را از داستان کنار گذاشت. تعداد اندک کاراکترهای منفی نیز موجب شده است که کارگردان دلش به رحم آید و در لحظاتی دوربین خود را در کنار آنها قرار داده و به یاریشان بپردازد!
منبع: گیمفا