خبر روز | سووشون مخاطبگریزترین سریالشبکه نمایش خانگی

پس از انتشار قسمت پنجم سریال سووشون، همچنان پرسش اصلی مخاطبان در شبکههای اجتماعی تکرار می شود: داستان دقیقاً از کدام قسمت سریال آغاز شود؟


خوابآورترین مقدمه تاریخ سریالسازی؟
با پخش قسمت جدید این سریال، همچنان بزرگترین معمای مخاطبان این است که «داستان این سریال بالاخره کِی قصد شروع دارد؟» گویا پنج قسمت اول نه برای روایت، بلکه برای رکوردشکنی در «طولانیترین مقدمه تاریخ سریالسازی» ساخته شدهاند.


شروع کشدار یا آزمون تحمل بیننده؟
به جای کشش و پیشرفت، شاهد صحنههایی هستیم که با طمأنینهای مثالزدنی، از هرگونه ارائه رویداد هیجانانگیز دوری میکنند؛ گویی هدف اصلی«سووشون»، تمرین و سنجش صبر مخاطبان شبکه نمایش خانگی بوده است.طبیعی است که بسیاری در شبکههای اجتماعی، این شروع کشدار را نه گرم و گیرا، که خوابآور و بیرمق بنامند.


زری آماده شد، اما مخاطب هنوز خواب است
بخش بزرگی از مخاطبان در شبکههای اجتماعی، این شروع چندین قسمتی را خستهکننده و بیرمق توصیف کردهاند. قسمت پنجم «سووشون» بالاخره بخشی از پیشزمینهها را کامل میکند و «زری» را به نقطهای میرساند که باید دستخوش تحول شود. اما همچنان شخصیتها و روایت موقعیت پیش نمیروند. پرسش اینجاست: چرا باید برای رسیدن به سکونهای تکراری، پنج قسمت تمام منتظر ماند؟ این تأخیرِ فرسایشی بیش از هر چیز، ضعف آشکار ساختار روایی را به نمایش میگذارد.

نمادگرایی تا حد خفگی روایت:نمادهای تکراری؛ نفس روایت را گرفتند
سازندگان بهجای پیشبرد قصه، سریال را در نمادگرایی افراطی غرق کردهاند؛ از گندم و گوشواره گرفته تا تور اجباری در دارالمجانین و زندان. نشانهها و نمادها آنقدر پررنگ و تکراریاند که بیشتر از آنکه داستان را عمیقتر کنند، مثل کشیدن یک جمله روی صفحه خالی، روایت را بیدلیل طولانی کردهاند. نتیجه این سریال روایتی است که به جای جان گرفتن، در میان نمادها نفستنگی میگیرد.


ضربآهنگ کند، صبر مخاطب طاق
اغلب کاربران فضای مجازی این روزها تنها به نقد روایی «سووشون» ایراد نمیگیرند؛ بلکه کیفیت فیلمبرداری را هم به فهرست شکایات خود اضافه کردهاند. ایرادی که نه با تحلیل فرمی قابل توجیه است و نه با تئوریهای هنری میتوان آن را نادیده گرفت. تصویربرداری نهتنها چشم را خسته میکند، بلکه رشته ارتباط عاطفی و بصری مخاطب با اثر را هم میبُرد.


در قسمت پنجم سریال «سوشون» نقاط ضعف فنی و انتخابهای بحثبرانگیز بازیگری بیش از محتوای داستان به چشم میآید.از جمله بزرگترین ضعفها، کیفیت دوبله و صداگذاری است؛ جایی که دیالوگها نه تنها طبیعی به گوش نمیرسند، بلکه گاه چنان بیرویه و مصنوعی هستند که به وضوح مشخص است صدای بازیگران در صحنه ضبط نشده است.
افکتهای صوتی نیز گاهی با شدت و بیموقعی به کار گرفته میشوند، به گونهای که به جای تقویت حس واقعگرایی، انسجام صوتی سریال را به چالش میکشند و تماشاگر را از تجربهی داستان غرق در تاریخ دور میکنند.تیم صداگذاری تلاش کرده است مخاطب را به «سوشون صوتی» تبدیل کند، جایی که صداها بیش از آنکه روایتگر باشند، خودنمایی میکنند و جای خالی حضور واقعی بازیگران را بیشتر حس میکنید.