خبر روز

خبر روز | سریال شکارگاه حیف از این همه زحمت برای چنین پایانی …

قسمت آخر سریال «شکارگاه» ساخته‌ی  نیما جاویدی  پخش شد و با توجه به موفقیت‌های قبلی او در سینما و نمایش خانگی می‌توان گفت این اثر اگرچه با نگاهی نو، فضایی متفاوت از آثار تاریخی را به نمایش گذاشت اما انتظاری که از او می‌رفت را برآورده نکرد.

در شکارگاه داستان حول محور «میرعطا»، سرهنگی که مأمور محافظت از تاجی سلطنتی در عمارت نفرینی است، می‌چرخد. خطر مرگ پسرش در گرو موفقیت این ماموریت،  بار تعلیقی  ویژه‌ای به روایت داده است.

سریال شکارگاه، ضمن ارائه روایتی  معمایی و تاریخی  با ساختار منسجم و تعلیق مؤثر، توانسته با بازی خوب و حضور قدرتمند زنان داستان، فضای متفاوتی ایجاد کند. طراحی بصری و فنی‌اش قابل‌تحسین است، اما متاسفانه برخی شتاب‌زدگی‌ها در روند روایت و پایانی کلیشه‌ای و تکراری هر آنچه از آغاز تا اواسط سریال ساخته است را از بین می‌برد.

اما از قسمت‌ 7 به بعد این مجموعه 9 قسمتی تا حدودی کشدار شدن اتفاقات و  کمبود یک رویداد مهم  به چشم می‌آمد، تا اینکه در قسمت آخر حتی بسیاری از منطق روایی داستان مورد پرسش جدی قرار گرفت.

برای نمونه در قسمت آخر زمانی که سیمین با عیسی در حال حرف زدن است چرا میرعطا همراه با تمام اعضای دیگر خانواده از دور منتظر ایستاده‌اند تا فقط شلیک کنند؟ چرا شخصیت خودمحوری چون میرعطا به نزد آنها نرفته و اصل ماجرا را از عیسی نمی‌پرسد؟ چرا شخصیتی مانند همسر شازده یا همان بانوی عمارت به این سادگی فرار کرد؟ و …

در مجموع، «شکارگاه» اثری  جذاب  بود که تماشاگر را درگیر دنیا و معماهایش می‌کرد و با توجه به نوآوری‌های در زمینه لوکیشن خاص، گریم و طراحی لباس مرتبط با شخصیت‌ها و طراحی صحنه‌ای متناسب با دوره تاریخی، از آن انتظار می‌رفت که در روایت هم خلاقانه‌تر باشد، که متاسفانه چنین اتفاقی رخ نداد!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *