تصویر روز | نقد فیلم F1 رقص با ماشین

فیلم F1 به کارگردانی جوزف کوشینسکی یکی از آن تجربههای سینمایی است که از همان ابتدا با وعده متفاوت بودن وارد میدان شد. در روزگاری که سینمای جریان اصلی هالیوود اغلب به بازتولید فرمولهای امتحانپسداده مشغول است، این فیلم با بهرهگیری یک گونه سینمایی ورزشی کمتر دیدهشده، استفاده از فناوریهای سینمایی نوین و حضور ستارگانی از دنیای واقعی و خیالی، سعی دارد فراتر از یک اثر سرگرمکننده ظاهر شود.

انتظار تماشاگر از چنین اثری صرفا دیدن صحنههای پرسرعت و مهیج مسابقه نیست، بلکه چیزی فراتر است: کشف یک روح انسانی در دل ماشینیترین و فناوریمحورترین ورزش جهان. فیلم به واسطهی حضور برد پیت در نقش یک راننده بازنشسته که دوباره به میدان بازمیگردد، بر تضاد میان تجربه و جوانی، میان گذشته و حال، میان حقیقت و تخیل تاکید میکند. از این منظر، «اف۱» نه فقط یک درام ورزشی، بلکه اثری دربارهی زمان، حافظه و بازآفرینی خویشتن است.

اصالت و واقعگرایی
یکی از مهمترین ویژگیهای «اف۱»، وفاداریاش به واقعیت مسابقات فرمول یک است. این فیلم در طول هجده ماه، همزمان با برگزاری چهارده گرندپری واقعی فیلمبرداری شد؛ اتفاقی کمسابقه که اجازه داد تیم سازندگان به شکلی بیسابقه وارد فضای زنده مسابقات شود.

استفاده از پیستهای واقعی، حضور تیمهای فنی و رانندگان حقیقی و حتی تشکیل یک تیم ساختگی به نام ایپیاکسجیپی باعث شد فیلم در سطحی بالاتر از بازنمایی صرف حرکت کند و به سندی تصویری از دنیای فرمول یک تبدیل شود. این میزان از اصالت نهتنها در طراحی صحنه و لباس، بلکه در نحوهی بازنمایی جزئیات فنی خودروها، گاراژها و حتی روابط میان رانندگان و مهندسان نیز دیده میشود.

جلوههای بصری و سینمایی بینظیر
اگر بخواهیم دربارهی نقطهی اوج «اف۱» سخن بگوییم، باید به جلوههای بصری و زبان سینمایی آن اشاره کنیم. کوشینسکی بار دیگر نشان داده که تسلطی مثالزدنی بر ترکیب فناوری روز و فیلمبرداری عملی دارد. استفاده از دوربینهای آیمکس و طراحی خاص برای نصب دوربین در کاکپیت خودروها سبب شده صحنههایی خلق شود که پیشتر تنها در بازیهای ویدئویی یا شبیهسازها قابل تجربه بود. تماشاگر نه بهعنوان ناظر بیرونی، بلکه همچون یک رانندهی واقعی در دل مسابقه قرار میگیرد و هر پیچ، شتاب و ترمز را با تمام وجود حس میکند.

ترکیب واقعیت با داستان
داستان فیلم دربارهی شخصیتی به نام سانی هیز است که پس از سالها دوری از پیست، دوباره به فرمول یک بازمیگردد. این خط داستانی در نگاه نخست کاملا تخیلی به نظر میرسد، اما ریشههایی در واقعیت دارد. کوشینسکی و نویسندگان فیلم با الهام از سرگذشت رانندگانی چون مارتین دونلی، که در دههی نود میلادی با سانحهای هولناک مواجه شد و هرگز نتوانست به اوج بازگردد، روایتی ساختند که هم یادآور رخدادهای تلخ واقعی است و هم فضایی برای تخیل سینمایی فراهم میکند. این پیوند میان واقعیت و تخیل، فیلم را از یک بازنمایی صرف مستندوار جدا میکند و به آن بعدی تماشایی میبخشد.

بازیگران و سازندگان شاخص
حضور برد پیت در نقش اصلی فیلم یکی از عوامل کلیدی موفقیت آن است. او با انتخاب نقشی که همزمان یک قهرمان و ضدقهرمان است، بار دیگر تواناییاش را در ارائهی بازیهای چندلایه نشان داد. برد پیت نه بهعنوان یک ستاره صرف، بلکه بهعنوان کسی که واقعا در دل ماشینها و پیستها قرار گرفته، مخاطب را به باورپذیری شخصیت سانی هایز نزدیک میکند. در کنار او، دامسون ایدریس با بازی پرانرژیاش، یک نقش مکمل قدرتمند ارائه میدهد که تضاد میان نسلها را بهخوبی نمایان میسازد.
منبع: مایکت