خبر روز

سکانس روز | از فارست گامپ تا جوکر بزرگترین دروغگوهای تاریخ سینما!

به گزارش گلی شی به نقل از گیمفا، سینما اغلب شما را به احساس احمق بودن می‌اندازد. البته از جنبه‌ی خوب آن. فیلمسازان به شیوه‌های مختلفی با روایت بازی می‌کنند تا پیش‌بینی‌ پذیری را کاهش دهند و اثرگذاری نقطه‌ی اوج را افزایش دهند. یکی از این تکنیک‌ها، استفاده از «راوی غیرقابل اعتماد» است که داستان را به نفع منافع خود تحریف می‌کند.

فارست گامپ (۱۹۹۴)

هرچند عجیب به نظر برسد، اما می‌توان فارست گامپ را به سادگی یک راوی غیرقابل اعتماد نامید. البته او با نمونه‌های کلاسیک این تیپ شخصیتی تفاوت دارد. روایت زندگی و عشق او که از زبان خودش بیان می‌شود، با آنچه تماشاگر می‌بیند، تفاوت‌هایی دارد. درحالی که فارست از طبیعت روستایی ویتنام لذت می‌برد، مخاطب وحشت‌های جنگ را می‌بیند. خوش‌قلبی بیش‌ازحد او مانع از دیدن افسردگی دوستش می‌شود و وسواسش به اولین عشق زندگی‌اش که آن را رمانتیک جلوه می‌دهد، فقط بر تراژدی زندگی او می‌افزاید.

مظنونین همیشگی (۱۹۹۵)

«مظنونین همیشگی» یکی از آن فیلم‌هایی است که راوی غیرقابل اعتماد مستقیماً به نقطه‌ی اوج داستان گره خورده. این‌گونه فیلم‌ها را فقط برای آن لحظه‌ی غافلگیرکننده پایانی می‌بینید. داستان این تریلر جنایی حول انفجار یک کشتی با تعداد زیادی قربانی می‌چرخد. تنها دو بازمانده وجود دارد که یکی از آن‌ها راجر کینت معروف به «ورّاج» است؛ مردی معلول و بدون اعتمادبه‌نفس. پلیس سعی می‌کند تحقیقات را بر اساس اعترافات او پیش ببرد، اما در طول بازجویی مشخص می‌شود که انفجار کشتی فقط نوک کوه یخ است. داستان «ورّاج» به یک تبهکار اسرارآمیز به نام کایزر شوزه ختم می‌شود که هویت واقعی‌اش، راز اصلی فیلم است.

روانی‌آمریکایی (۲۰۰۰)

پاتریک بیتمن، بانکدار و سرمایه‌گذاری جوان و یکی از نمادهای سیگما برای نسل Z، نیز یک راوی غیرقابل اعتماد است. «روانی‌آمریکایی» یک اثر چندلایه است که با هر بار تماشا، لایه‌ای جدید از آن برای مخاطب آشکار می‌شود. در طول فیلم، جزئیات مختلف می‌توانند تفسیر داستان را تغییر دهند و حتی مونولوگ ابتدایی شخصیت به‌وضوح نشان می‌دهد که این مرد مشکلی دارد. ثبات روانی بیتمن مدام زیر سؤال می‌رود و هرچه به پایان داستان نزدیک می‌شویم، باور کردن آنچه روی صفحه‌نمایش می‌بینیم، سخت‌تر می‌شود.

جزیره شاتر (۲۰۱۰)

در دهه‌ی ۲۰۱۰، مارتین اسکورسیزی تصمیم گرفت در ژانر ناآشنای مُهیج روان‌شناختی اثری را تجربه کند. در این فیلم، تدی دانیلز، مارشال آمریکایی، برای بررسی ناپدید شدن یک بیمار به آسایشگاه روانی واقع در یک جزیره مرموز می‌رود. اما او انگیزه‌ی پنهانی دیگری هم دارد: او معتقد است قاتل همسرش در آنجا است و می‌خواهد انتقام بگیرد. در طول تحقیقات، او به رازهای شوکه‌کننده‌ای درباره‌ی مؤسسه و کارکنان آن پی می‌برد، اما بزرگ‌ترین کشف او هویت واقعی قاتل همسرش است.

زندگی پی (۲۰۱۲)

در بخش پایانی «زندگی پی»، تماشاگران همراه با شخصیت نویسنده، باید تصمیم مهمی بگیرند: کدام یک از دو روایت پی را باور کنند؟ هر دو نسخه منطقی هستند. هر دو می‌توانند پایه‌ی یک رمان پرفروش باشند. هر دو روایتی تکان‌دهنده از اراده‌ی انسان ارائه می‌دهند. اما در دو ژانر کاملاً متفاوت. در روایت اول، پی ۱۶ ساله پس از غرق شدن کشتی، همراه با چند حیوان عجیب، مثل اورانگوتانی به نام «نارنجی» و ببری به نام «ریچارد پارکر»، نجات می‌یابد. داستانی زیبا و شاعرانه درباره‌ی همزیستی انسان و حیوان در مواجهه با خطر.

جوکر (۲۰۱۹)

جوکر یک شخصیت کالت است که محبوبیتش سال‌هاست از مرز کمیک‌بوک‌ها فراتر رفته. آنچه او را جذاب می‌کند، نه‌تنها طبیعت دیوانه‌وارش، بلکه رازهای پشت پیشینه‌اش است. حتی در کمیک‌ها هم نسخه‌ی رسمی واحدی از منشأ جوکر وجود ندارد. همین تعدد روایت‌ها، ذات واقعی این دلقک جنایتکار را غیرقابل‌درک می‌کند و او را به یکی از غیرقابل‌پیش‌بینی‌ترین شرورها تبدیل می‌سازد. تاد فیلیپس هم با همین ایده سراغ «جوکر» رفت. او کمتر به این پرداخت که دشمن اصلی بتمن چگونه به وجود آمد و بیشتر روی این تمرکز کرد که چه عواملی می‌تواند چنین شخصیتی را در دنیای واقعی خلق کند.

منبع: گیمفا


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *