خبر روز | نقد فیلم The Lost Bus قهرمانان بدون شنل

به گزارش گلی شی به نقل از گیمفا – پُل گرینگراس، کارگردانی که تخصصش تبدیل تاریخ معاصر به سینمایی تپنده و بیوقفه است، این بار در فیلم The Lost Bus «اتوبوس گمشده» زمین میخورد. این فیلم که بر اساس فاجعه آتشسوزی مرگبار شهر پارادایس آمریکا در سال ۲۰۱۸ ساخته شده، به جای اینکه یادبودی برای قربانیان یا قصهای درباره تابآوری انسانی باشد، به یک فیلم فاجعهمحور متعارف و توخالی تبدیل شده است.

متأسفانه، «اتوبوس گمشده» یا همان The Lost Bus ساخته پل گرینگراس، کارگردانی که روزگاری استادِ به تصویر کشیدن هراس و آشوب در بستر واقعیت بود، نه تنها این بار را برنمیدارد، بلکه در گردابی از کلیشهها، شخصیتپردازیهای سطحی و جلوههای بصری نابسامان غرق میشود و در نهایت، به جای ادای احترام به قربانیان آتشسوزی ویرانگر «کمپ فایر» در پارادایس کالیفرنیا، تبدیل به نمونهای درسآموز از چگونگی حراج یک تراژدی انسانی برای ساخت یک محصول سرگرمی میشود.

یادآوری یک فاجعه
پیش از هر نقدی، باید به خاطر آورد که در آن روز خاص در نوامبر ۲۰۱۸، چه بر سر ساکنان شهر کوچک پارادایس آمد. آتشی سریعالانتشار و غیرقابل کنترل، که جان دستکم ۸۵ نفر را گرفت و تقریباً کل شهر را با خاک یکسان کرد. این یک «طرح داستانی» برای یک فیلم مهیج نیست؛ این واقعیت زندگی افرادی است که خانه، خاطرات و عزیزانشان را از دست دادند.

سقوط یک استاد؛ از مستندسازی تعلیقساز به ملودرامی معمولی
گرینگراس را با سبک منحصربهفردش در فیلمبرداری دستی، لرزان و کاتهای پرشتاب میشناسیم. سبکی که در مجموعه فیلمهای اکشن «بورن» انقلابی به پا کرد و در «کاپیتان فیلیپس» برای انتقال حس درماندگی و هراس واقعی در یک فاجعه واقعی به اوج رسید. در «اتوبوس گمشده»، این تکنیک دیگر یک انتخاب هنری معنادار نیست؛ بلکه تبدیل به یک تیک عصبی تکراری شده است. دوربین او بیهدف و مدام در حرکت است، گویی خود نیز از مواجهه با ضعف داستان میگریزد. این جنبوجوش دیوانهوار، که روزی نماد واقعگرایی بود، اکنون تنها سردرگمی میآفریند.


کوین مککای؛ یا سرگذشت غمانگیز یک کلیشه
متیو مککانهی، بازیگری است با تواناییهای خارقالعاده، از «باشگاه خریداران دالاس» تا «بینستارهای». اما در اینجا، او مجبور است نقش مردی را بازی کند که از هر جهت، محصول خطبهخط یک کارگاه فیلمنامهنویسی فاقد الهام است. کوین، مردی است که تازه طلاق گرفته، برای مراقبت از مادر بیمارش (با بازی مادر واقعی مککانهی، که این انتخاب نیز به خودی خود سوالبرانگیز است) به خانه دوران کودکی بازگشته، شغلش به عنوان راننده اتوبوس در خطر است و با پسر نوجوانش شان (با بازی پسر واقعی مککانهی) که او را نمیبخشد، مشکل دارد. این فهرست مصیبتها، آنقدر کامل و قابل پیشبینی است که گویی از یک کتاب راهنمای «چگونه یک قهرمان آسیبپذیر بسازیم» کپی شده است.
منبع: گیمفا



